2024-03-29T04:45:49Z
https://geoeh.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4287
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
پایش خشکسالی منطقهای حوضه آبخیز زایندهرود بر اساس تغییرات سری زمانی شاخص VCI سنجنده مودیس و شاخص SPI
مرضیه سادات
میراحسنی
عبدالرسول
سلمان ماهینی
علیرضا
سفیانیان
رضا
مدرس
رضا
جعفری
جهانگیر
محمدی
خطر خشکسالی تهدیدکننده و مخل سیستمهای کشاورزی، محیطزیستی، اجتماعی و اقتصادی حوضه آبخیز زایندهرود است. پایش خشکسالی با استفاده از تصاویر ماهوارهای میتواند نمایانگر شدت و گستره خشکسالی در مناطق با کمبود داده بارش هواشناسی بوده و کاستی مکانی و زمانی آن را جبران نماید. کارایی شاخصهای پوشش گیاهی ماهوارهای مانند شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال (NDVI) در تعیین میزان و شدت خشکسالی روشن است؛ اما ازآنجاکه واکنش پوشش گیاهی به خشکسالی نسبت به زمان واقعی تأخیر دارد، پایش پاسخ پوشش گیاهی به خشکسالی هواشناسی بر اساس دادههای سریزمانی ماهوارهای به برنامهریزی کاهش خطرات خشکسالی کمک شایانی میکند. در این پژوهش به بررسی مکانی-زمانی خشکسالی منطقهای حوضه آبخیز زایندهرود طی سالهای 2003 تا 2014 پرداخته شد. در این راستا، با بهرهگیری از 84 تصویر سریزمانی شاخص NDVI محصولات ماهواره مودیس از فصل رشد منطقه، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI) که یک شاخص نرمالشده جهت ارزیابی خشکسالی است، محاسبه گردید. سپس پوشش هر طبقه از شدت خشکسالی حاصل از این تصاویر برای دوره زمانی پایششده تعیین گردید. شاخص بارش استاندارد (SPI) مربوط به 26 ایستگاه جهت ارزیابی شاخص ماهوارهای محاسبه شده و ضریب همبستگی این شاخص با میانگین شاخص VCI حاصل ارزیابی گردید. میزان تأخیر خشکسالی هواشناسی به پوشش گیاهی با بررسی همبستگی شاخص میانگین NDVI با میانگینSPI و نمودارهای تغییرات دادههای VCI با دادههای SPI وNDVI ارزیابی شد. نتایج پایش مکانی-زمانی نشان داد که قسمتهای مرکز رو به شمال حوضه آبخیز زایندهرود، شرق و جنوب شرقی آن (محل قرارگیری تالاب گاوخونی) در طول دوره مطالعه بهطور مداوم با خشکسالی شدید روبهرو بوده و در سالهای 2008 و 2014 این خشکسالی بسیار شدید شده است. همچنین نتایج حاکی از تأخیر زمانی 6 ماهه شاخص خشکسالی هواشناسی با شاخص خشکسالی ماهوارهای VCI و معنیداری 9/0 شاخص SPI با شاخص VCI است که نشان میدهد میتوان از شاخصهای ماهوارهای در نبود شاخصهای هواشناسی برای بررسی خشکسالی حوضه آبخیز مورد مطالعه استفاده نمود.
پوشش گیاهی
تأخیر پاسخ
MODIS-NDVI
همبستگی پیرسون
2018
01
21
1
22
https://geoeh.um.ac.ir/article_31675_bd8624cdb6070cfd0134fdbbd7bd8edb.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
بررسی تأثیر زمینلرزه گُشت بر سامانه گسلی سراوان با استفاده از مدل انتقال تنش کولمب
امیر پیروز
کلاهی آذر
غلامرضا
مقامی مقیم
زمینلرزۀ گُشت در 27 فروردین 1392 مناطقی از جنوب شرق ایران، جنوب افغانستان و غرب پاکستان را لرزاند. با توجه به انطباق کانون سطحی این زمینلرزه با منطقهای کمجمعیت، میزان خسارات جانی و مالی آن بسیار اندک بود. بااینوجود به دلیل قدرت زیاد (7/7 ریشتر) و عمق کانونی ژرف این زمینلرزه در برخی از سرزمینهای دور مانند هند و کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس حس شده است. نکتۀ قابلتوجه، وقوع این زمینلرزه در زیرسامانۀ گسلی سراوان و امکان تأثیرپذیری آن از رخداد مذکور است. در این تحقیق، میزان این تأثیرپذیری موردبررسی قرارگرفته است. ازاینرو تغییرات تنش هملرزهای ناشی از زمینلرزۀ مذکور به روش مدل انتقال تنش کولمب محاسبه شد. نتایج بهدستآمده مؤید تأثیرپذیری سامانۀ گسلی سراوان از زمینلرزه موردنظر بوده است. درعینحال پراکنش فعالیتهای پسلرزهای در نواحی افزایش تنش هملرزهای، بیانگر اعتبار روش مورداستفاده برای ارزیابی و شناسایی مناطق پرخطر لرزهای است. با توجه به شرایط خاص مناطق آسیبدیده از زمینلرزه اصلی (بهویژه ساختمانهای سست شده در اثر آن)، فعالیتهای پسلرزهای بهمراتب میتوانند مخرّب تر از زمینلرزه اصلی باشند. لذا تشخیص مناطق پرخطر فعالیتهای پسلرزهای میتواند نقش بسزایی در کاهش و کنترل صدمات ناشی از آنها داشته باشد.
تغییر تنش کولمب
تنش هملرزهای
توزیع پسلرزهها
مکران
مخاطرات طبیعی
2018
01
21
23
40
https://geoeh.um.ac.ir/article_31710_8f952684d7f6533f1bf4119dc8eb8e2b.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
مقایسه و ارزیابی نتایج مدل NBS و BEHI در فرسایش کنارهای رودخانه قرانقو چای هشترود
محمد مهدی
حسین زاده
سمیه
خالقی
فراز
واحدی فر
تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کنارهای و رسوبگذاری کنارهای، فرآیندهای طبیعی رودخانههای آبرفتی هستند که باعث تخریب زمینهای کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه میشود؛ بنابراین فرسایش کناره و تغییرات کانال رود بهعنوان یک مسئله اجتماعی، محیطی و اقتصادی است که اغلب خسارات جبرانناپذیری را به ساکنان و تأسیسات حاشیه رودخانه وارد میسازد. در این پژوهش از دو روش NBS و BEHI جهت ارزیابی وضعیت رودخانه قرانقو چای از نظر الگو و اندازهگیری میزان فرسایش کنارهای و ناپایداری کنارهها استفاده شده است. درروش NBS از نسبت شعاع انحناء به عرض دبی لبالبی و نسبت حداکثر عمق نزدیک کرانه به متوسط عمق دبی لبالبی استفاده شده است. طبق این روش در نسبت شعاع انحناء به عرض دبی لبالبی، مقاطع دارای فرسایش شدید تا متوسط میباشند و فقط در مقطع 7 فرسایش در حد کم است و در روش نسبت حداکثر عمق نزدیک کرانه به متوسط عمق دبی لبالبی، در مقطع اول خیلی کم و در مقطع دوم شدید است و در بقیه مقاطع میزان فرسایش دارای مقادیر کم تا متوسط میباشد.در روش BEHI نتایج به دست آمده نشان میدهد که فرسایش کنارهای در هر دو کناره راست و چپ مقاطع عرضی وجود دارد؛ بهطوریکه در کناره سمت راست رودخانه، میزان خطر فرسایش در تمامی مقاطع از متوسط تا خیلی زیاد میباشد و فقط در مقطع 4 میزان خطر فرسایش خیلی کم بوده و همچنین در کنارههای چپ رودخانه در مقاطع مذکور میزان خطر فرسایش کناره از خیلی کم تا شدید برآورد شده است. بر اساس نتایج دو مدل بهطورکلی میزان و خطر فرسایش برای کناره خارجی قوسها در محدوده الگوی پیچانرودی رودخانه قرانقو بیشتر از کناره مقابل است؛ همچنین میزان فرسایش کنارهای در هر دو کرانه در بخش میانی بازه مورد مطالعه کاهش و در بخش انتهایی افزایش پیدا میکند و فرسایش کنارهای در بازه مورد مطالعه از عوامل مهم تولید رسوب رودخانه قرانقو محسوب میشود و خطر فرسایش کنارهای و استعداد فرسایش کنارهای در طول بازه با شدت و ضعف متفاوت در دو کناره رودخانه وجود دارد.
فرسایش کنارهای
تغییرات مجرا
NBS
BEHI
رودخانه قرانقو چای
2018
01
21
41
62
https://geoeh.um.ac.ir/article_31739_398c7f0b585c2fc3072ad2355045a60e.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
سنجش و ارزیابی میزان تابآوری کالبدی بافتهای شهری در برابر زلزله (نمونه موردی: محلات بافت فرسوده شهر بوشهر)
رسول
حیدری سورشجانی
یونس
غلامی
زهرا
سلیمی
جوامع در سراسر جهان بهطور فزایندهای از بلایای ناشی از مخاطرات طبیعی، منازعات و فوریتهای انسانی یا رویدادهای ساخته دست بشر متأثر میشوند. این بلایا اغلب در اشکال، شدت و محلهای غیرمنتظره رخ میدهد که در عمل پیشگیری یا اقدام در مورد تمامی این تهدیدها را غیرممکن میسازد. افزایش تابآوری شهرها در برابر بلایای طبیعی بهویژه زمینلرزهها به میزان زیادی در کاهش این خسارات و همچنین زمان بهبودی جوامع مؤثر است. تابآوری کالبدی، یکی از ابعاد تأثیرگذار در میزان تابآوری جوامع است که از طریق آن میتوان وضعیت جوامع را از نظر ویژگیهای فیزیکی و جغرافیایی تأثیرگذار در هنگام بروز سانحه ارزیابی کرد. این پژوهش کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، با هدف شناسایی شاخصها و عوامل مؤثر بر تابآوری کالبدی، به سنجش و مقایسه زیرمعیارهای کالبدی تابآوری در محلههای فرسوده شهر بوشهر میپردازد. جامعه آماری پژوهش را ساکنین محلات قدیمی و فرسوده دهدشتی، کوتی، بهبهانی، شنبدی، عالیآباد، سنگی، بنمانع، مخبلند، دواس، خواجهها، جلالی، جبری، صلحآباد، جفره تشکیل میدهد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است، تعداد 381 پرسشنامه با استفاده از طیف لیکرت بین ساکنین این محلات توزیع شده است پایایی ابزار تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ 810/ برآورد شد که گویای هماهنگی و پایداری درونی بالای ابزار تحقیق است و بهمنظور پردازش اطلاعات جهت تجزیهوتحلیل تابآوری بافتهای فرسوده در محدوده مورد مطالعه از روش مدلیابی معادلات ساختاری، از جمله نرمافزارهای SPSS و AMOS و برای به دست آوردن نقشه موقعیت جغرافیایی محدوده مورد نظر از نرمافزار GIS استفاده شده است. درنهایت تأثیرات شاخصهای کالبدی (مدیریت بحران، دسترسی، مقاومت زیرساختها و کیفیت ابنیه) بر میزان زلزله با استفاده از الگوی معادلات ساختاری (SEM) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، که نتایج حاصله نشان میدهد که شاخص مقاومت زیرساختها با ضریب 75. بیشترین اثر را در تابآوری کالبدی در محلات بافت فرسوده بوشهر دارا میباشد.
تابآوری کالبدی
آسیبپذیری
محلات فرسوده
مدلیابی معادلات ساختاری
شهر بوشهر
2018
01
21
63
80
https://geoeh.um.ac.ir/article_31773_35116bd2f17456bdd818a4d48888d810.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
شبیهسازی اثر تغییر اقلیم بر جابهجایی زمانی تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندانهای پاییزه و بهارۀ ایران
محمد
دارائی
بهروز
ساری صراف
علی محمد
خورشیددوست
پیمان
محمودی
هدف از پژوهش کنونی بررسی دورنمایی از اثرات احتمالی تغییر اقلیم بر جابهجایی زمانی تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندانهای پاییزه و بهارۀ ایران است. بدین منظور از دادههای دیدهبانی 43 ایستگاه همدید کشور (1981-2010) و دادههای شبیهسازی شدۀ LARS WG در دو مدل آبوهوای جهانی GFCM21 و HadCM3 در بازههای زمانی (2065-2046) و (2099-2080)، تحت سه سناریوی انتشار A1B، A2 و B1استفاده گردید. نتایج، بیانگر جابهجایی اولین یخبندان پاییزه به سمت اوایل زمستان و جابهجایی آخرین یخبندان بهاره بهسوی اواخر زمستان در گسترۀ ایران است. پراکنش زمانی-مکانی تغییرات متفاوت است؛ بهگونهای که بیشترین جابهجاییهای مثبت در رخداد اولین یخبندان پاییزه در دورۀ (2065-2046) در ایستگاههایی چون خرمآباد، رشت و گرگان مشاهده میشود. میزان تغییرات در ایستگاههای شمال شرقی (سبزوار و سمنان)، نیمۀ جنوبی (کرمان، بم و آباده) و بیشتر ایستگاههای شمالغرب نسبت به دیگر مناطق کمتر است. در دورۀ (2080-2099) بیشترین روند منفی در ایستگاههای گرگان، رشت، اردبیل و شهرکرد خواهد بود. خوی، قزوین، بم و کاشان کمترین جابهجایی منفی خواهند داشت.
تغییر اقلیم
اولین یخبندان پاییزه
آخرین یخبندان بهاره
مدل LARS WG
ایران
2018
01
21
81
96
https://geoeh.um.ac.ir/article_31801_d9416c22df8af8c210c837d34f241302.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
بهکارگیری روشهای تصمیمگیری چند معیاره در ارزیابی مخاطرات زیستمحیطی تالاب بینالمللی شادگان، خورالامیه و خورموسی
سمیرا
جعفری آذر
غلامرضا
سبزقبایی
مرتضی
توکلی
سولماز
دشتی
وجود تالابها و پهنههای آبی منحصربهفردی نظیر تالاب بینالمللی شادگان، خورالامیه و خورموسی با ویژگیهای خاص علاوه بر اینکه یک ثروت ملی به شمار میآیند، از جایگاه و اهمیت محلی، ملی و بین-المللی برخوردار میباشند؛ اما متأسفانه این اکوسیستمها امروزه با تنگناهای بسیاری از جمله ریسکهای ناشی از عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی همراه هستند؛ بنابراین با توجه به اهمیت حفاظت از محیط-زیست بالأخص اکوسیستمهای آبی و تالابها، این تحقیق در سال 1394 با هدف شناسایی عوامل تخریب و تهدید تالاب بینالمللی شادگان، خورالامیه و خورموسی بهمنظور وضع قوانین کارآمد و اتخاذ مکانیسمهای مناسب در برخورد با تخریبکنندگان و مدیریت صحیح و پایدار، صورت پذیرفت. بدین منظور ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی ریسکهای شاخص تالاب شناسایی و بهمنظور رتبهبندی و مشخص نمودن اولویت عوامل تهدید، از روشهای تصمیمگیری چند معیاره AHP و TOPSIS استفاده گردید. نتایج اولویتبندی 35 عامل ریسک در دو گروه طبیعی و زیستمحیطی (ریسکهای فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) بر اساس سه شاخص شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده حاکی از آن است که به ترتیب برحسب میزان نزدیکی (CL+)، پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم (1)، برداشت آب در بالادست و طرح توسعه آبی (9106/0)، احداث سد در بالا دست (91/0) و آلودگی نفتی (7991/0) به ترتیب در اولویتهای اول تا چهارم میباشند. همچنین نتایج نشان میدهد که پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم، برداشت آب در بالادست (طرح توسعه آبی)، احداث سد در رده بحرانی و آلودگی نفتی، پسابهای صنعتی و تردد لنج، شناور و قایقها در رده غیرقابلتحمل برای تالاب قرار دارند؛ بنابراین بدون تردید شناخت درست و دقیق عوامل تهدیدکننده تالابها بر اساس اهمیت و میزان تأثیرگذاری آنها میتواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولیتر با این عوامل و نیز تهیه و اجرای دقیق طرحهای حفاظت از تالابها و مدیریت زیستمحیطی آنها فراهم آورد.
ارزیابی مخاطرات
زیستمحیطی
تالاب بینالمللی
تصمیمگیری چندمعیاره
2018
01
21
97
119
https://geoeh.um.ac.ir/article_31824_7092e64215e827a6718dd229ab68b6fc.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
تبیین مخاطرات محیطی ناشی از احداث دیوارهای مرزی (مرزهای ایران در استان سیستان و بلوچستان)
محسن
جان پرور
ریحانه
صالح آبادی
سیده سمیره
حسینی
برای کشورها فضای مرزی بهطور فزایندهای به حفاظت و دفاع نیاز دارد. همچنین فضای مرزی بهصورت فزایندهای مرکز ایدئولوژی و عملکرد کشورها، مکانی برای سیاستهای سرمایهگذاری مهم و منابع معدنی است و دورترین منطقه حاکمیتی است. در جهان امروز که مرزها در انواع مختلف و با ویژگیهای بسیار متنوعی وجود دارند، رویکردها نسبت به مدیریت مرز نیز بهصورت مشابه بسیار متنوع است. یکی از این رویکردها ایجاد دیوار مرزی است که توسط بسیاری از کشورها ازجمله جمهوری اسلامی ایران در حال پیگیری است. باید توجه نمود که دیوار مرزی یکی از راهبردهای کنترل مرز بهصورت سلبی است که ورود و خروج افراد، کالا و ... را تحت کنترل شدید قرار میدهد. باید بیان نمود که این دیوار مرزی که بهنوعی دیوار امنیتی برای کشور محسوب میگردد خود زمینهساز بروز مخاطرات محیطی است. مخاطرات محیطی خود به دو دسته بلای طبیعی (سیل، طوفان، زمینلرزه و ...) و بلایای انسانی (نابودی زیستمحیطی، گرم شدن کره زمین و ...) تقسیم میشوند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بررسی این نوع مخاطرات ناشی از احداث دیوار مرزی در منطقه سیستان و بلوچستان است و سپس با استفاده از روش توان رتبهای به طبقهبندی این مخاطرات میپردازد تا مهمترین مخاطرهای که منطقه را تهدید میکند به دست آید. نتایج تحقیق نشان میدهد مخاطرات ناشی از احداث دیوار مرزی در منطقه در 9 مورد مخاطرات طبیعی (نابودی گیاهان، انقراض جانوران، بین رفتن صنعت اکوتوریسم؛ افزایش فرسایش بادی منطقه) و مخاطرات انسانی (تفکیک فرهنگی- قومی دو سوی مرز؛ هدایت افراد به فضاهای ناشناخته؛ افزایش گرایش به قاچاق مواد مخدر و اسلحه؛ کاهش اعتماد به حکومت مرکزی؛ هزینههای بالای اقتصادی) تقسیم میگردند. در آخر با استفاده از روش توان رتبهای مهمترین مخاطرهای که منطقه را تهدید میکند کاهش اعتماد به دولت مرکزی با وزن 81 به دست آمد که خود میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات آتی برای در سطح منطقهای و ملی باشد.
مخاطرات محیطی
مرز
دیوار مرزی
استان سیستان و بلوچستان
2018
01
21
121
141
https://geoeh.um.ac.ir/article_31857_6360657a9ea8c33da5bd4ec5206dd80c.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
شناسایی پتانسیل منابع آب زیرزمینی در سازندهای سخت به عنوان راهکاری در جهت مدیریت بحران آب (مطالعه موردی: حوضه آبخیز کلات نادری)
علیرضا
اولیایی
ناصر
پرویان
عذرا
خسروی
بحران آب در بسیاری از کشورهای جهان و ازجمله کشورهای واقع در کمربند خشک کره زمین مانند ایران، روز به روز ابعاد پیچیدهتری به خود گرفته است. با شدت گرفتن مشکل بحران آب بسیاری از پژوهشگران حوزه منابع آب در پی ارائۀ راهکارهایی جهت مقابله با این بحران هستند. منابع آب در سازندهای سخت، از مهمترین منابع آب شیرین بهحساب میآیند و با توجه به گسترش زیاد این سازندها در کشور، به طرق مختلف سعی بر شناخت آنها شده است. این پژوهش سعی دارد با بررسی پراکنش چشمههای موجود در منطقه به عنوان یکی از نشانگرهای منابع آبی به بررسی منابع آب زیرزمینی در سازندهای سخت بپردازد. بدین منظور جهت تولید نقشه پیشبینی منابع آب زیرزمینی در حوزه آبخیز کلات نادری، از مدلسازی با نرمافزار مکسنت بر پایه رگرسیون لجستیک، تکنیکهای سیستم اطلاعات جغرافیایی (ARCGIS) و سنجشازدور (RS) استفاده گردید. نتایج نمودارهای آنالیز حساسیت، نوع رابطه عوامل محیطی و مرفومتریک را با رخنمون چشمهها نشان دادند. همچنین نتایج حاصل از روش متعامد اعتبارسازی منحنی جک نایف، نشان داد که مهمترین عامل در مدلسازی پیشبینی منابع آب زیرزمینی، پارامتر بارندگی و سنگشناسی بوده است. درنهایت نقشه پیشبینی منابع آب زیرزمینی به چهار طبقه کیفی پتانسیل خیلی کم، کم، متوسط و زیاد تقسیم گردید که به ترتیب 03/33، 07/14، 01/4 و 9/48 درصد از حوضه آبخیز کلات را در بر میگیرد. نتایج درنهایت دقت مدل با استفاده از منحنی ROC، 3/92 درصد تخمین زده شد که نشاندهنده دقت بالای مدل در تحلیل فراوانی چشمهها در منطقه مورد مطالعه است. با توجه به مطالعات اخیر و تطابق خوب این مدل با دادههای موجود، میتواند روشی مطلوب در شناسایی منابع آب زیرزمینی بهویژه در سازندهای سخت باشد و استفاده از آن در جهت برنامهریزیهای محیطی بسیار مفید و کارا باشد.
کلات نادری
Maxent
رگرسیون لجستیک
منابع آب
سازندهای سخت
2018
01
21
143
158
https://geoeh.um.ac.ir/article_31895_265b033a5fd6d4d73681099fdf9d5387.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
4
Cold Season’s Air Temperature Geostatistical Modeling: Considering the Landsat Thermal Band and Snow Cover Area
مسعود
مینائی
Providing climatic data like temperature in good spatial resolution is a key requirement for many geographical, ecological and bioclimatic research. With this in mind, various related studies use thermal remote sensing images as auxiliary data to enhance the air temperature interpolation outcomes. That’s while normally summer season images are used as auxiliary data and less attention has been paid to winter season acquired images which are often covered by snowy areas. With this in mind, the Snow Covered Area (SCA) extent impacts on air temperature interpolation were investigated. The data used were temperature data and four Landsat thermal images of December 1986 and 1999. To calculate the area of snow cover, band combination and NDSI index were used. Results show that Thermal Co-Kriging (TCK) of December 1986 provide better results with more snow affected thermal image. While in 1999 although different results were obtained but the best selected output did not show impacts of different snow cover area. These results revealed that probably the SCA extent threshold could be different and could be found with more research. Finally, we know that number of our observation stations are too low and considering the Kriging requirements like normal distribution and stationarity are toilsome but we should consider that this problem exists in the regions with low density of gauges and should find a way to enhance the air temperature interpolation in these cases. At the end, using high resolution, Landsat thermal bands improve our ability to explain and visualize local temperature variability into a variety of applications such as deriving temperature dependent climatic variables, species distribution modelling and assessments of fire risk.
Interpolation
Thermal co-kriging
Kriging
Golestan
2018
01
21
159
172
https://geoeh.um.ac.ir/article_31922_7f618ffb3e492cba20563b47cd3cbea2.pdf