2024-03-29T12:54:45Z
https://geoeh.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4284
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
تحلیل آماری بحرانهای دمایی شهر قم در رابطه با مصارف انرژی
بهلول
علیجانی
علی اکبر
شمسی پور
عطیه
مطمئن آرانی
رخداد دماهای بحرانی کمینه و بیشینه، اثرات زیادی در افزایش هزینه مصرف انرژی و آب دارند. با هدف تحلیل آماری بحرانهای دمایی شهر قم، آمار روزانه دمای کمینه و بیشینه ایستگاه قم در طی دوره آماری 92-1386 از سازمان هواشناسی و همچنین آمار مصرف روزانه آب، برق و گاز در طول دوره آماری مذکور از سازمانهای مربوطه اخذ گردید. با استفاده از همبستگی، روابط دما با مصارف انرژی مشخص شد. برای این همبستگی از شاخص ضریب دما TI استفاده گردید. نتایج نشان میدهند، دما و مصرف گاز دارای یک رابطه معکوس هستند. ضریب دمای کمینه دارای بیشترین رابطه با مصرف گاز است. آستانه مصرف با توجه به دما دو میلیون مترمکعب در روز است. مصارف بالاتر از حد آستانه دارای بیشترین رابطه با دما بوده و براساس شاخص MSVI ماههای مصرف گاز در بالاتر از حد آستانه آبان تا اردیبهشت است. تغییرات دما با تغییرات مصرف آب و برق رابطه مستقیم دارد، ضریب دمای بیشینه دارای بیشترین رابطه با مصرف آب و برق است. آستانه مصرف آب با توجه به دما 250 هزار مترمکعب در روز و برای برق 8000 مگاوات در روز است. مصارف بالاتر از حد آستانه برای آب و برق، رابطه بالاتری با دما نسبت به مصارف کمتر از حد آستانه دارد. بر اساس شاخص MSVI ماههای مصرف آب و برق در حد بالاتر از آستانه، خرداد تا شهریور ماه است.
دمای بیشینه
دمای کمینه
مصرف آب
مصرف برق
مصرف گاز
2017
03
21
1
17
https://geoeh.um.ac.ir/article_30638_151b23089e12fd39c4585c84fe29f9e2.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
بررسی اثر عنصر بارش بر منابع آب زیرزمینی با استفاده از تحلیل سریهای زمانی- مکانی خشکسالی (مطالعه موردی: دشت مشهد در حوزه آبخیز کشف رود)
سمیرا
نورمحمدی
سید محمد
تاجبخش
هادی
معماریان
عوامل مختلف طبیعی و انسانی در چند دهه اخیر باعث ایجاد شرایط بحرانی و افت سطح آبهای زیرزمینی در بیشتر حوزههای آبخیز کشور از جمله استان خراسان رضوی شده است. در این تحقیق از تکنیکهای تحلیل سریهای زمانیمان-کندال و پتیت برای تحلیل روند شاخص خشکسالی هواشناسی SPI و شاخص خشکسالی آب زیرزمینی PSI در دوره آماری 30 ساله (1393-1363) حوزه آبریز دشت مشهد استفاده شده است. جهت تحلیل مکانی وقوع خشکسالی هواشناسی و ارتباط آن با خشکسالی آب زیرزمینی نیز از روشهای زمین آمار و تحلیل نقطه داغ استفاده گردید. نقشههای میان یابی شده شاخص SPI نشان داد که در سالهای 79-78 تا 80-79، 85-84، 87-86، 90-89 و 93-92 حوزه آبریز مطالعاتی عمدتاً در طبقات فروخشک و خیلی خشک قرار میگیرد؛ اما نتایج تحلیل سری زمانی شاخص SPI در تمامی ایستگاهها بهجز ایستگاه اندرخ نشان میدهد که تغییرات تدریجی موجود در سطح پنج درصد معنیدار نیست؛ بنابراین حوزه آبخیز مشهد – چناران حداقل در طی سه دهه اخیر تغییرات تدریجی محسوسی را در میزان بارش و خشکسالی هواشناسی در اکثر ایستگاههای مورد مطالعه تجربه نکرده است. تغییرات تدریجی سری زمانی شاخص PSI در چاههای مشاهداتی قاسمآباد، کلاته نادر، مسکران، نومهن و هاشمآباد غیرمعنیدار و در بقیه چاهها (35 چاه) معنیدار میباشند. شاخص PSI در همۀ چاهها بهجز بلوار تلویزیون دارای روند کاهشی است. نقشههای پهنهبندی نیز نشان میدهند که شاخص PSI در دشت مورد مطالعه از سالهای 64-1363 تا 79-1378 بیشتر در شرایط نرمال قرار گرفته و از سالهای 79-1378 هر چه به سمت حال حاضر پیش میرویم در طبقه شرایط خطرناک و حداقل تاریخی قرار میگیرد. نتایج تحلیل همبستگی بین دو شاخص SPI و PSI نشان میدهد که در اکثر موارد و سالها ارتباط ضعیفی بین خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی وجود دارد و نمیتوان ارتباط معنیدار قوی بین این دو پدیده در دشت ارائه کرد. همچنین بر اساس تحلیل سریهای زمانی دبی سالیانه آب مهمترین رودخانههای تغذیه کننده (که نشان دهنده روندی غیر معنی دار در دوره مطالعاتی است) باز هم نمیتوان ارتباط معنیدار قوی بین خشکسالی هیدرولوژیکی و خشکسالی آب زیرزمینی در منطقه برقرار نمود. سطح آب زیرزمینی دشت مشهد-چناران از سال 1364 تا 1393 بیشتر از 25 متر افت را تجربه کرده که بیشترین آن در بین سالهای 1378 تا 1382 بوده که بالغ بر 6 متر افت مشاهده شده است. تعداد حفر چاه در طول این چهار سال 1054 حلقه است که بیشترین میزان حفر چاه را در طول دوره آماری نشان میدهد؛ بنابراین برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی را میتوان عامل اصلی افت سطح سفره در دشت مشهد معرفی کرد.
افت سطح آبخوان
تحلیل سری زمانی
خشکسالی، میان یابی
SPI
PSI
2017
03
21
19
44
https://geoeh.um.ac.ir/article_30682_cabb89e963a897b2d7df2718f7657076.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
سنجش و اولویت بندی تاب آوری شهری در مقابل زلزله (نمونه موردی شهر اردبیل و مناطق چهارگانه آن)
عطا
غفاری
اصغر
پاشازاده
واحد
آقائی
امروزه یکی از مهمترین مخاطراتی که همواره شهرها را تهدید مینماید خطر وقوع زلزله است. ازاینرو، شهر اردبیل هم بمانند بسیاری از شهرها با توجه به قرارگرفتن بر روی چندین گسل فعال، ازجمله مناطق حساس و در معرض خطرات ناشی از وقوع زلزله است که دیر یا زود چنین چالشی را پیشرو خواهد داشت. لذا کاهش آسیب و مدیریت بحران و درنهایت تابآور نمودن شهرها در برابر مخاطراتی همچون زلزله لازم و ضروری است. هدف این تحقیق، سنجش تابآوری شهر اردبیل در برابر وقوع احتمالی زلزله و رتبهبندی مناطق چهارگانه آن میباشد. در این راستا برای تعداد 50 نفر از کارشناسان شهرداری مناطق چهارگانه شهر اردبیل به روش نمونهگیری ساده و هدفمند پرسشنامه توزیع و تکمیل شد، و با استفاده از نرمافزارهایExcel ،SPSS ،Expert Choice و GIS و با بهرهگیری از مدلهای تصمیمگیری چندمعیارهی وضعیت تابآوری شهر اردبیل و مناطق شهری آن مشخص شدند. با توجه به یافتههای پژوهش، میزان تابآوری شهر اردبیل در برابر احتمال وقوع زلزله در آزمون t تک نمونهای برابر با 33/3 به دست آمده است که پایینتر از حد متوسط میباشد. همچنین نتایج تحقیق در روش AHP نشان داد که از معیارهای چهاردهگانه مورد استفاده، معیار دوری از محیطهای خطرآفرین با 142/0، با ارزشترین معیار برای تابآوری شهر اردبیل در بحث مخاطره زلزله، شناخته شده است. یافتههای پژوهش، در چارچوب مدلها نشان نیز میدهند که به ترتیب منطقه دو، یک، سه و چهار در رتبههای اول تا چهارم تابآوری مناطق شهرداری شهر اردبیل قرار گرفتهاند. منطقه دو که بافت نو و برنامهریزی شده دارد، از تابآوری بالایی برخوردار است و در مقابل مناطق با بافت فرسوده و دارای اجتماعات با هسته روستایی همچون منطقه سه و چهار از آسیبپذیری بالایی برخوردارند. نهایتاً نتایج نشان میدهد شهر اردبیل در برابر خطر وقوع زلزله در وضعیت آسیبپذیری قرار دارد تا تابآوری.
تابآوری شهری
مدیریت بحران
زلزله، آسیبپذیری
مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره
شهر اردبیل
2017
03
21
45
65
https://geoeh.um.ac.ir/article_30719_85623efa0a654112319dec4af4303f27.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
مکانیابی محل دفن پسماند با استفاده از منطق فازی در GIS و مدل تحلیل فرایند شبکهای فازی (FANP) (مطالعه موردی: شهرستان علیآباد)
وحید
نیک زاد
محمد جواد
امیری
یاسر
معرب
نگار
فروغی
مکانیابی مناسب محل دفن پسماندهای شهری از به وجود آمدن معضلات زیستمحیطی در اطراف شهرها جلوگیری میکند. انتخاب مکان مناسب برای دفن پسماند نیازمند در نظر گرفتن عوامل متعددی است که با توجه به گستردگی و پیچیدگی عوامل مؤثر در مکانیابی، ضرورت استفاده از فناوریهای اطلاعات مکانی و تلفیق آن با سایر امور مدیریتی و برنامهریزی مطرح میشود. به این منظور، بهکارگیری سیستمی یکپارچه متشکل از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روشهای تصمیمگیری چند معیاره (MCDM) ابزار مناسبی برای مکانیابی دفن پسماند هستند. در این تحقیق برای تعیین مکانهای مناسب دفن پسماند شهرستان علیآباد از معیارهای فاصله از جاده، شیب، ارتفاع از سطح دریا، کاربری، میزان بارش، فاصله از گسل، فاصله از آبهای سطحی، فاصله از مناطق حفاظتشده، زمینشناسی، فاصله از شهر و فاصله از روستا استفاده شد. نقشههای مربوط به هر یک از لایهها در محیط Idrisi استانداردسازی و بهصورت فازی تهیه گردید، در ادامه برای وزن دهی و تلفیق لایهها از تحلیل فرایند شبکهای فازی (FANP) و GIS استفاده شد و نقشههای نهایی به پنج روش gamma، And، Or،Sum و Productتهیه شد. سپس نقشههای مناسب مکانیابی دفن پسماند انتخاب شدند و هرکدام از آنها به چهار طبقه مناسب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف طبقهبندی گردید و طبقه مناسب روشهای انتخابی لکه بندی شدند. روشهایی که میزان مساحت لکههای آنها از میزان مساحت لازم برای دفن پسماند برای جمعیت تخمینی 20 سال آینده شهرستان علیآباد کمتر بود، حذف شد. درنهایت روشهای And و gamma با عدد 9/0 مکان مناسب دفن پسماند برای یک دور زمانی 20 ساله را مشخص کردند.
مکان یابی
GIS
FANP
علی آباد
محل دفن پسماند
2017
03
21
67
87
https://geoeh.um.ac.ir/article_30760_9f73c568b7d0447208fe7cc7aa863024.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
توزیع زمانی و مکانی پدیده رعدوبرق در ایران با استفاده از دادههای سنجنده ثبت رعدوبرق (LIS)
علی محمد
خورشید دوست
علی اکبر
رسولی
مجتبی
فخاری واحد
صاعقه یا آذرخش یکی از مهمترین پدیدههای همراه با توفانهای تندری است که سالانه جان بیش از دو هزار نفر را در جهان میگیرد. فعالیتهای رعدوبرقی تا حدی به فعالیتهای همرفتی محلی بستگی دارند ازاینرو در مقیاسهای زمانی و مکانی خیلی متغیر هستند. از طرفی دادههای رعدوبرق در ایستگاههای زمینی ثبت نمیشوند و محاسبه دقیق فراوانی و پراکنش فعالیتهای رعدوبرقی با دادههای سینوپتیک امکانپذیر نیست. ازاینرو در این پژوهش برای تعیین توزیع زمانی و مکانی رعدوبرقها بر روی ایران از دادههای سنجنده LIS ماهواره TRMM در دوره 1998 تا 2013 استفادهشده است. ابتدا فراوانی ماهانه و ساعتی توزیع دادهها محاسبه و با استفاده از تابع تراکم کرنل در نرمافزارGIS مناطق دارای بیشینه تراکم رعدوبرقها برای مقیاسهای سالانه و ماهانه محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ماههای می و آوریل دارای بیشترین و ماههای ژانویه و سپتامبر دارای کمترین فراوانی رعدوبرقها هستند. همچنین بیشینه فراوانی رعدوبرقها بین ساعات 12:30 تا 20:30 و کمینه فراوانی آن بین ساعات 3:30 تا 9:30 رخ میدهد. تابع تراکم کرنل هم نشان داده که بیشینه تراکم دادههای سالانه رعدوبرق در شمال استان خوزستان و جنوب استان لرستان قرار دارد. دامنههای غربی رشتهکوههای زاگرس، البرز مرکزی، کوههای جنوب کرمان، ناهمواریهای جنوب سیستان و بلوچستان و بخشهایی از استانهای خراسان رضوی و خراسان جنوبی دارای فراوانی بیشتر رعدوبرقی هستند. مناطق مرکزی و عموماً هموار داخلی نیز دارای کمترین فراوانی پدیده رعدوبرق در ایران هستند.
رعدوبرق
LIS
اقلیمشناسی
توفان تندری
ایران
2017
03
21
89
107
https://geoeh.um.ac.ir/article_30797_ea9c29d091138f9ae359e67780c5c20c.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
واکاوی توزیع مکانی کانونهای تمرکز ارتفاع برف اَبَر سنگین در جلگۀ گیلان با استفاده از مدل WRF (سامانههای برف سنگین سالهای 1383، 1386 و 1392)
نیما
فریدمجتهدی
پروین
غفاریان
سمانه
نگاه
جلگۀ مرکزی گیلان طی دهه اخیر تحت تأثیر سه سامانه بارشی با بارش فوق سنگین برف قرار گرفته است. شناسایی مناطق تحت مخاطره و تعیین عوامل آبوهوایی مقیاس منطقهای تاثیرگذار روی شکلگیری الگوی مکانی بیشینه عمق برف، نقش مهمی در مقوله مدیریت بحران و تسریع خدماترسانی به جوامع آسیبپذیر ایفا میکند. بدین منظور، سازوکار این سامانهها با استفاده از اجرای مدل عددی WRF با تفکیک افقی 7 و 21 کیلومتر شبیهسازی و بررسی شد. خروجی مدل دقت قابل قبولی در شبیهسازی مقادیر بارش و آشکارسازی دو هسته بیشینه ارتفاع برف یکی در جلگه مرکزی گیلان و دیگری حوالی تالاب انزلی دارد. منشأ این سه سامانه، توده هوای سرد و پرفشار قطبی از سمت شمال کشور روسیه و یا زبانه پرفشار نیمهدائمی سیبری و همراهی آن با ناوههای عمیق سطوح میانی جو است. گردش واچرخندی با هسته قوی روی شمال و شمالشرقی دریای کاسپین موجب فرارفت هوای سرد در لایههای زیرین وردسپهر میشود. واداشت سرمایشی ناشی از گسترش زبانه توده هوای سرد روی رشتهکوههای قفقاز و شارش جریانهای سرد کوه به دشت، موجب شکلگیری واچرخند ثانویه در مقیاس محلی روی جلگه کورا در غرب کاسپین میشود. تباین دمایی بین جلگه کورا و پهنه آبی کاسپین و همچنین شیو فشاری بین جلگه کورا و سواحل جنوبغربی کاسپین با سوی شرقی میدان باد از جانب پرفشار ثانویه کورا همراه است که در برخورد با جریانهای غربسو ناشی از گردش ساعتگرد واچرخندسرد روی کاسپین، موجب همگرایی جهت باد سطحی به صورت باند همگرایی در امتداد ساحل غربی پهنه کاسپین میشود. جریانهای همگرا شده، حامل شارهای رطوبت بوده و به پهنه کوچکی در جنوبغربی سواحل کاسپین وارد میشود که دقیقاً منطبق بر کانون بیشینۀ عمق برف در جلگۀ مرکزی گیلان است. در سامانه برف 1392 در ناحیه همگرایی جریان باد در تصویر سنجنده مودیس ماهواره ترا و همچنین تصویر شدت بارشِ خروجی رادار گیلان، باند ابری مشاهده میشود که نتایج حاصل از شبیهسازی مدل عددی و تحلیلهای همدید را تأیید میکند.
جلگه گیلان
برف سنگین
مدل عددی WRF
واچرخند ثانویه کورا
ناحیه همگرایی
2017
03
21
109
126
https://geoeh.um.ac.ir/article_30813_b9c89abeaf6900415a5d89845fcd1e3c.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
آستانههای ژئومورفیک حوضه آبی قزلاوزن
غلام حسن
جعفری
فاطمه
بختیاری
یکی از موضوعات محوری در مطالعات ژئومورفیک، بررسی چگونگی روند تغییرات در اشکال سطح زمین است. امروزه ماهیت مطالعات ژئومورفولوژی را تبیین و تحلیل فرم و فرایندهای ژئومورفیک موجود در سطح زمین تشکیل میدهد. در دیدگاه سیستمی، تحلیلهای ژئومورفیک بر اساس رابطه میان فرم و فرایند صورت میگیرد. آستانههای ژئومورفیک به این علّت که شرایط مرزی در وقوع تغییرات را نشان میدهند و نیز بهمنظور درک تغییرات زمانی، یکی از مفاهیم اساسی در تئوری سیستمی است، از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و میدانی در حیطۀ آستانهها و تعادل در راستای تحلیل سیستمی است تلاش دارد آستانهها و طبقهبندی آن را در حوضه قزلاوزن موردمطالعه قرار دهد. بر همین اساس در سه محور مختلف، درونی، بیرونی و ترکیبی،تجزیهوتحلیل مجازی فرم و فرایندهای حوضه با کمک نقشههای توپوگرافی، لیتولوژی، شیب، خشکسالی (با کمک شاخص SPIو Moran)، ژئونرونهای حوضه (با کمک نقشههای همدما و همبارش و استفاده از روش جاستین )، ردیابی دریاچههای قدیمی و سطوح فرسایشی، شواهد ژئومورفولوژیکی اسارت و انحرافانجامشده است.نتایج نشان داد که در قسمت جنوب حوضه نوعی تعادل ژئومورفیک حاصلشده و دلیل آن را میتوان تخلیه تدریجی چاله بیجار و شکلگیری سطوح فرسایشی آن دانست. با تخلیه این سطوح رودخانههای مهمی همچون انگوران-چای و سجاسرود تغییر مسیر داده و با انحرافی که به دست آوردهاند در شرایط کنونی در جای دیگری به قزلاوزن میریزند. بررسی ژئونرونهای منطقه نیز نشان داد که پایاب زنجانرود و میانه تحلیلبرنده بوده و مقدار آبی که دریافتی بسیار کمتر از آبی است که از آنها خارج میشود و اگر رودخانههایی همچون انگورانچای، قلعهچای و قرنقوچای در مسیر به قزلاوزن نمیپیوست، چهبسا رودخانه کاملاً خشک میشد. این در حالی است که اکثر زیرحوضههای منطقه (سرآب و پایاب) جزء تقویتکنندهها بوده و همین امر سبب شده رودخانه قزلاوزن در این مناطق به دلیل وارد شدن مادّه و انرژی از زیرحوضهها، همچنان پویا بماند و از تعادل ژئومورفیک خود دور شود.
آستانه
ژئونرون
سیستم
انحراف
اسارت
2017
03
21
127
152
https://geoeh.um.ac.ir/article_30847_5c18976be581eb1336b224f41b73b3f8.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
شبیهسازی تغییرات دما و بارش ایستگاه سینوپتیک تبریز طی دوره (2100-2010) با استفاده از ریزمقیاس نمایی آماری (SDSM) و خروجی مدل CanESM2
حسین
عساکره
یونس
اکبرزاده
مدلهای GCM بهطور وسیع برای ارزیابی تغییر اقلیم در یک مقیاس جهانی استفاده میشود؛ اما خروجی این مدلها برای ارزیابی تغییرات اقلیمی در سطح محلی و منطقهای کافی و دقیق نیست. در این مقاله با استفاده از مدل SDSM خروجی مدل تغییر اقلیم canESM2 را در منطقه مورد مطالعه بهوسیله دادههای مشاهداتی ایستگاه تبریز که دارای آمار بلندمدت اقلیمی است، ریزمقیاس نموده و با در نظر گرفتن سناریوهای تغییر اقلیم RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5برای دورههای آیندۀ 2039-2010، 2069-2040 و 2099-2070 تغییر اقلیم منطقه مورد نظر، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مشاهدات روزانه حداقل و حداکثر دما، بارش برای دوره پایۀ 1990-1960 به عنوان ورودی وارد مدل شده است. نتایج خروجی مدل ریزمقیاس نشان میدهد که در دورههای آینده دما در ایستگاه تبریز بر اساس سه سناریوی مورد بررسی افزایش خواهد یافت. این افزایش برای دوره 2069-2040 و 2099-2070 محسوستر خواهد بود. در ایستگاه تبریز بهطورکلی بارش در سه سناریوی مورد بررسی برای دو دوره 2039-2010 و 2099-2070 کاهش و برای دوره 2069-2040 افزایش مییابد. همچنین بارش بهطورکلی در فصل زمستان افزایش و بقیه فصول با کاهش بارش مواجه خواهد بود. تغییرات میانگین حداقل دمای ایستگاه تبریز در کلیه ماهها بهغیراز ماه نوامبر و دسامبر در دورههای آینده افزایش داشته است. حداقل دما در سه سناریوی مورد بررسی برای سه دوره مورد مطالعه افزایش مییابد. همچنین حداقل دما بهطورکلی در تمام فصول افزایش مییابد که در فصل تابستان تا 8 درجه نیز افزایش دما مشاهده میگردد.
بارش
دما
تغییر اقلیم
تبریز
2017
03
21
153
174
https://geoeh.um.ac.ir/article_30884_168325b3db688e3a48d2098ddc5ba4d7.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
بررسی تغییرات زمانی بارشهای پوششی و فرا رفتی مبتنی بر کدهای دادههای همدیدی (مطالعه موردی: استان خراسان جنوبی)
الهام
عابدینی
محمد
موسوی بایگی
بررسی نوع ابر و مقدار بارش ابرها از مواردی است که کمتر در کارهای پژوهشی به آن پرداخته میشود؛ لذا در این پژوهش با استفاده از فنّ دی کد کردن دادههای سینوپ شش ایستگاه هواشناسی استان خراسان جنوبی، ویژگیهای اقلیمی و روند بارشهای پوششی و فرا رفتی موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد درصد بارشهای پوششی، فرا رفتی و مخلوط در استان خراسان جنوبی در دو فصل پاییز و زمستان مشابه یکدیگر و درصد بارشهای پوششی، فرا رفتی و مخلوط فصل تابستان تفاوت زیادی با دیگر فصول دارد. بیشینه بارشهای فرا رفتی در بیرجند در ماههای می تا اکتبر، در بشرویه در ماههای می تا جولای، در فردوس در ماههای می و ژوئن، در قاین در ماههای مارس تا نوامبر، در نهبندان در ماههای آوریل تا نوامبر و در طبس در ماههای می تا سپتامبر رخ میدهد و ایستگاههای بیرجند، قاین و نهبندان که ارتفاع بالاتری از سطح دریا نسبت به سه ایستگاه دیگر دارند بیشتر بارشهای تابستانه آنها از نوع فرا رفتی
است.
بارشهای فرا رفتی
بارشهای پوششی
دادههای سینوپ
استان خراسان جنوبی
2017
03
21
175
190
https://geoeh.um.ac.ir/article_30910_fa78976de4bceb845f230048fc416502.pdf
جغرافیا و مخاطرات محیطی
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2322-1682
1396
6
1
بررسی توفان های همرفتی عمیق و سطوح جهیده مرتبط با آن ها در غرب ایران با استفاده از تصاویر SEVIRI
سمیه
رفعتی
در این مطالعه سامانه همرفتی عمیق روز 27 مارس 2007 و سطوح جهیده (OT) مرتبط با آن که در برخی مناطق غرب و جنوبغرب ایران منجر به رخداد توفان و بارشهای شدید شد، با استفاده از تصاویر SEVIRI مورد بررسی قرار گرفت. توسعه و اضمحلال سامانه با کاربرد تصاویر RGB حاصل از باندهای مریی، فروسرخ میانی و پنجره فروسرخ پایش شد. همچنین با کاربرد تصویر باند مریی، پدیده-های OT شناسایی شدند و توانایی روشهای اختلاف دمای درخشندگی باندهای بخار آب، ازن و دیاکسیدکربن با IRW، برای شناسایی OT ارزیابی شد. درنهایت برای درک شرایط رخداد سامانه همرفتی مورد بررسی که با پدیده OT همراه بوده است، نقشههای انرژی پتانسیل همرفتی، روباد سطح پایین و جریان باد و همچنین نمودار هوفمولر رطوبت نسبی و رطوبت ویژه تفسیر شدند. نتایج نشان داد بیشتر پدیدههای OT سطوحی با دمای 208 تا 215 درجه کلوین دارند که با معیار بیشینه دمای OT مطابقت دارد؛ اما چند پدیده OT با سطوحی اندکی گرمتر از 215 درجه کلوین نیز مشاهده شدهاند. در هر سه روش اختلاف دمای درخشندگی باندهای فروسرخ، برخی پیکسلها به اشتباه به عنوان OT شناسایی شدند و برخی پدیدههای OT بر اساس آستانههای تعیین شده، شناسایی نشدند، که به دلیل قدرت تفکیک مکانی نسبتاً ضعیف تصاویر مورد استفاده است. با وجود اینکه با کاربرد این تصاویر و روشها تعداد و محل دقیق این پدیدهها را نمیتوان بهدرستی تعیین نمود، اما میتوان رخداد یا عدم رخداد آنها را بهطورکلی مورد بررسی قرار داد که میتواند برای تعیین ویژگیهای فضایی و زمانی و همچنین شرایط رخداد پدیده OT که اثرات اقلیمی و جوی مهمی دارند، مفید و پرکاربرد باشد. بررسی شرایط رخداد سامانه مورد مطالعه نشان داد در روز رخداد این سامانه و روز قبل آن روباد سطح پایین در منطقه حضور داشته و در تزریق هوای گرم و مرطوب به منطقه نقش مؤثری داشته است.
سامانه همرفتی
سطوح جهیده ابرهای همرفتی
دمای درخشندگی
تصاویر SEVIRI
2017
03
21
191
211
https://geoeh.um.ac.ir/article_30953_e7caf8150e37631ed0877aa0782cba66.pdf