دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
تحلیل مخاطرات لرزه ای حوضه آبریز تالار و بابل رود بر اساس ارزیابی شاخص های مورفوتکتونیک
1
16
FA
محمد
خلج
0000-0002-9903-8417
دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
m_khalaj@pnu.ac.ir
10.22067/geo.v9i1.86384
علمی که تأثیر تکتونیک فعال را با استفاده از شاخصهای ژئومورفیک به عنوان سنجش و توصیف کمّی اشکال و چشماندازهای زمین مشخص نماید، مورفوتکتونیک نامیده میشود؛ اندازهگیریهای کمی شرایطی را فراهم میآورد تا با استفاده از آنها به شناسایی وضعیت مناطق دارای زمینساخت فعال پرداخته شود. در این مطالعه با استفاده از شاخصهای کمی ریختسنجی بخشی از البرز مرکزی که در محدوده حوضههای آبریز تالار و بابلرود قرار دارد مورد بررسی قرار گرفته است و 5 شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (∆a)، انشعابات (R)، شکل حوضه (Ff)، تراکم زهکشی (Dd) و برجستگی نسبی (Bh) در 15 حوضه زهکشی در محیط نرمافزاری Arc GIS به منظور تعیین کمی میزان تکتونیک فعال این منطقه محاسبه شده است. نتایج بهدست آمده از محاسبه شاخصهای فوق بیانگر آن است که در محل تقاطع گسلهای شمال البرز و خطیرکوه و همچنین گسلهایی که در دامنه شمالی البرز در اثر فعالیت این گسلهای بزرگ شکل گرفتهاند مقادیر بهدست آمده از شاخصهای یادشده، بالا بوده که بیانگر وجود فعالیت تکتونیکی بالا و بسیار بالا در آن نواحی است. در اثر بالا بودن این مقادیر انتظار میرود که ریسک لرزهخیزی منطقه نیز در اثر گسیختگی گسلها افزایش یابد.
ژئومورفولوژی,مورفوتکتونیک,البرز,حوضه آبریز,زمین لرزه,GIS
https://geoeh.um.ac.ir/article_33921.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_33921_3b1cd1809bf2562cc576a81c62836d16.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
ارزیابی ریسک اکولوژیکی عناصر سنگین در رسوبات حاشیه جادهها در محیط GIS
17
43
FA
مرضیه
مکرم
دانشگاه شیراز
m.mokarram.313@gmail.com
سعید
نگهبان
0000-0003-0701-5638
دانشگاه شیراز
snegahban@shirazu.ac.ir
10.22067/geo.v9i1.85784
فعالیتهای انسانی ممکن است منجر به تجمع بیشتر فلزات سنگین در رسوبات حاشیه جاده شود. خودروها یکی از منابع تولید فلزات سنگین در جادهها هستند که این آلایندهها به صورت ذرات از اگزوز یا دیگر اجزا خودرو وارد محیط شده و باعث آلودگی خاک این نواحی میشود. در این پژوهش میزان تغییرات فلزات سنگین در رسوبات حاشیه جاده تحت تأثیر تردد وسایل نقلیه در جاده فسا- داراب (استان فارس) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونههای خاک از فواصل ۵ و15 متری حاشیه جاده از دو عمق 0-15 سانتیمتری در قالب طرح بلوک کامل تصادفی به صورت فاکتوریل (عمق و فاصله) جمع آوری گردید. مقادیر کل و قابل جذب عناصر سنگین اندازه گیری و با دستگاه جذب اتمی قرائت گردید. شاخص محاسبه شاخص مولر و فاکتور آلودگی (CF)، شاخص ریسک اکولوژیکی (RI)، شاخص بار آلودگی تاملینسـون (PLI) کـه برای تعیین میزان آلودگی منطقه مورد مطالعه بر روی 5 عنصر کادمیوم، سرب، مس، روی و نیکل مورد محاسبه قرار گرفتند. نتایج نشان داد، مقدار غلظت میانگین عناصر نیکل، مس، روی، کادمیوم، و سرب به ترتیب 1.20، 2.86، 9.81، 10.08، و 84.17 میلی گرم بر کیلوگرم میباشد که غلظت سرب و کادمیوم بالاتر از مقدار پس زمینه محلی بود. بیشترین مقدار فلزات سنگین برای نزدیکترین فاصله از جاده یعنی ۵ متری از آن میباشد و مقدار آن ۸۶/۳۸ میلی گرم بر کیلوگرم میباشد که با افزایش فاصله از جاده کاهش مییابد. شاخص زمین انباشتگی (Igeo) محاسبه شده براساس میانگین شیل و مقدار پس زمینه محلی نشان دهنده عدم آلودگی جدی منطقه به فلزات مس، روی و نیکل است و تنها کادمیوم و سرب در کلاس آلوده تا آلودگی متوسط، و آلودگی زیاد تا بشدت آلوده به ترتیب قرار گرفتند. نتایج حاصل از نقشهها پهنه بندی به روش کریجینگ نشان داد که روی، نیکل و سرب در جنوب منطقه (نزدیکی شهر داراب)، کادمیوم در شمال (نزدیکی شهر فسا) و مس در بخشهایی از شمال، مرکز و جنوب بیشترین مقدار را داشتند.
آلاینده,فلزات سنگین,شاخص Igeo,شاخص CF,شاخص PLI,شاخص RI,روش کریجینگ,فاصله از جاده
https://geoeh.um.ac.ir/article_33936.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_33936_837b7ceb62cc365ccbae362928d3b3fb.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
پهنهبندی حساسیت خطر سیل در حوضه آبخیز رودخانه کشکان با استفاده از دو مدل WOE و EBF
45
60
FA
فهیمه
آزادی
دانشگاه شهید بهشتی
fahimehazadi14@gmail.com
سید حسن
صدوق
دانشگاه شهید بهشتی
h-sadough@gmail.com
منیژه
قهرودی
دانشگاه شهید بهشتی
manijeh.ghahroudi@gmail.com
هیمن
شهابی
0000-0001-5091-6947
دانشگاه کردستان
h.shahabi@uok.ac.ir
10.22067/geo.v9i1.83090
سیل یکی از خطرناکترین و شایعترین حوادث طبیعی است که در سراسر جهان اتفاق میافتد. در استان لرستان و در حوضه آبخیز رودخانه کشکان نیز، این بلای طبیعی یکی از پرتکرارترین حوادثی است که هرساله اتفاق میافتد و علاوه بر خسارات مالی فراوان جان برخی از مردم منطقه را نیز به کام مرگ میبرد. در فروردین سال 98 سیلی که اتفاق افتاد، یکی از بیسابقهترین سیلهای ثبت شده در 200 سال اخیر بود؛ بنابراین، توسعه نقشههای حساسیت سیل و تهیه حریم رودخانه، برای شناسایی مناطق سیلاب در حوضه آبخیز برای بهبود مدیریت و تصمیمگیری سیل ضروری است. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی عملکرد تابع شواهد وزنی و تابع شواهد قطعی برای تهیه نقشه حساسیت سیلاب در حوضه آبخیز رودخانه کشکان است. این مقاله با استفاده از وزن عوامل یا شواهد وزنی (WoE)و مدل شواهد قطعی (EBF) بر اساس سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (GIS) در حوضه رودخانه کشکان نقشه حساسیت منطقه به سیلاب را بدست آورده است، که در آن موقعیت جغرافیایی 260 نقطه سیل گیر مشخص شده در منطقه به صورت تصادفی به یک گروه متشکل از (۷۰ درصدی) برای واسنجی و یک گروه (۳۰ درصدی) برای اعتبارسنجی تقسیم شدند. هر دو مدل 14 فاکتور مؤثر در ایجاد سیل را مورد توجه قرار دادهاند که عبارتند از: شیب، جهت شیب، زمینشناسی، جنس خاک، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، توان آبراهه (SPI)، بارش، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، پوشش گیاهی (NDVI)، انحنای شیب (Curvatior)، تراکم آبراهه و مدل ارتفاعی رقومی منطقه. همچنین برای اعتبار سنجی، نتایج مدلها از منحنی راک استفاده شد. بر اساس مدل EBF، 32/47 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد و بر اساس مدل WOE حدود 8/52 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد. بهمنظور اعتبارسنجی نقشههای پیشبینی پتانسیل سیلخیزی، از منحنی ROC استفاده شد. از بین دو مدل WOE و EBF، بیشترین صحت به مدل EBF (875/0) اختصاص داشت؛ بنابراین در زمینه پتانسیلیابی خطر سیلخیزی، مدل EBF نسبت به مدل WOE دارای عملکرد بهتری است.
سیل,حوضه آبخیز رودخانه کشکان,مدل WOE,مدل EBF
https://geoeh.um.ac.ir/article_33950.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_33950_dc4fa9a5a42c26513783121663261b27.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
تحلیل خصوصیات هیدروژئومورفیک حوضه آبریز الندچای به منظور اولویتبندی زیر حوضهها از نظر حساسیت سیل خیزی
61
83
FA
محمدحسین
رضائی مقدم
0000-0003-2626-4656
دانشگاه تبریز
rezmogh@tabrizu.ac.ir
سید اسدالله
حجازی
0000-0002-9289-5635
دانشگاه تبریز
s_hejazi@tabrizu.ac.ir
خلیل
ولیزاده کامران
دانشگاه تبریز
valizadeh1@tabrizu.ac.ir
توحید
رحیم پور
0000-0002-4034-8971
دانشگاه تبریز
rahimpour1990@gmail.com
10.22067/geo.v9i1.84675
تحقیق حاضر با هدف اولویتبندی زیر حوضههای حوضه آبریز الند چای واقع در استان آذربایجان غربی از نظر حساسیت سیلخیزی انجام گرفته است. برای نیل به این هدف، ابتدا حوضه آبریز الندچای بر اساس خصوصیات شبکه زهکشی و توپوگرافی و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شد. در مرحله بعد پارامترهای ژئومورفومتریک هر زیر حوضه از سه جنبه خصوصیات شبکه زهکشی (شامل رتبه آبراهه، تعداد آبراهه، طول آبراهه، تناوب آبراهه، نسبت انشعاب، طول جریان در روی زمین، تراکم زهکشی، بافت زهکشی، نسبت بافت، شماره نفوذ، ثابت نگه داشت کانال و ضریب رو)، پارامترهای شکلی حوضه (شامل مساحت، ضریب فشردگی، نسبت مدور بودن، نسبت کشیدگی، ضریب شکل و شاخص شکل) و خصوصیات برجستگی حوضه آبریز (شامل برجستگی، نسبت برجستگی، عدد سختی یا زبری و نسبت شیب) با بهکارگیری قوانین ژئومورفولوژیکی هورتن، شوم و استرالر در محیط نرمافزار ArcGIS تهیه شدند. بهمنظور وزن دهی 22 پارامتر مورد بررسی در تحقیق حاضر از روش وزن دهی نوین SWARA استفاده شده و وزن نسبی هر یک از پارامترها برای 15 زیر حوضه مورد مطالعه مشخص گردید. نتایج وزن دهی و اولویتبندی نشان داد که زیر حوضههای 3، 1، 4 و 2 به ترتیب با وزن 142/0، 122/0، 091/0 و 087/0 بیشترین وزن را داشته و از حساسیت سیلخیزی بالایی برخوردار میباشند. در مقابل زیر حوضه 13 با وزن نهایی 018/0 و زیر حوضه 6 با وزن 020/0 به ترتیب کمترین وزن را از نظر 22 پارامتر مورد بررسی داشته و درنتیجه در طبقه خیلی کم از نظر حساسیت سیلخیزی قرار دارند.
سیل,تحلیل هیدروژئومورفیک,اولویتبندی,GIS,SWARA,حوضه آبریز الندچای
https://geoeh.um.ac.ir/article_33968.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_33968_9cf6298ed537f6ed100c4b2e829190f2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر در ارتقاء تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات محیطی (مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی شهرستان فریمان)
85
115
FA
فهیمه
جعفری
دانشگاه فردوسی مشهد
fa.jafari@mail.um.ac.ir
حمید
شایان
دانشگاه فردوسی مشهد
shayan34@yahoo.com
هما
باتقوی سرابی
دانشگاه فردوسی مشهد
hm.bataghva@gmail.com
10.22067/geo.v9i1.86846
سکونتگاههای روستایی به دلیل نارسایی زیرساختهای ضروری، آسیبپذیری بالایی در برابر مخاطرات محیطی دارند. براین اساس با وقوع مخاطرات محیطی خسارتهای جبرانناپذیری بر این سکونتگاهها وارد میشود؛ لذا جهت کاهش خسارتهای ناشی از مخاطرات، افزایش سطح تابآوری در برابر مخاطرات بسیار ضروری است. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی پیشرانهای کلیدی جهت افزایش تابآوری سکونتگاههای روستایی شهرستان فریمان در برابر مخاطرات است. روش پژوهش براساس روش جدید علم آیندهپژوهی تحلیلی- ساختاری با بهکارگیری ترکیبی از مدلهای کمی و کیفی است. با استفاده از روشهای دلفی و تحلیل اثرات متقابل به وسیلۀ نرمافزار MICMAC عوامل کلیدی مؤثر در افزایش تابآوری سکونتگاههای روستایی در برابر مخاطرات شناسایی و تحلیل شدهاند. جامعۀ آماری پژوهش 50 نفر که شامل 29 نفر از دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی روستاهای مورد مطالعه و 21 نفر دیگر نیز شامل افراد متخصص در حوزه مورد بررسی میباشند. براساس نتایج بهدستآمده 16 عامل بالا بردن همکاری و همگرایی مردم در زمان مخاطره، مسئولیتپذیری سازمانهای دولتی و نهادهای محلی، مشارکت میان جوامع، بخش خصوصی و مقامهای محلی، اتخاذ تدابیر لازم برای حفظ روستا از خطر مخاطرات توسط مدیریت محلی، بناهای مستحکم جهت استفاده در زمان خطر، اعطای اعتبارات و وام به آسیبدیدگان، هماهنگی میان نهادهای مختلف و رسیدگی بهموقع جهت کمکرسانی، افزایش درآمدهای غیرکشاورزی روستاییان، استفاده از GIS در مدیریت مخاطرات طبیعی توسط سازمانهای ذیربط، آگاهسازی مردم از راههای مقابله با وقوع حوادث، مقاومسازی واحدهای مسکونی با مشاوره معماران محلی و مهندسین، استفاده از ابزارهای اطلاعاتی از سوی نهادهای ذیربط، دسترسی به سازمانها برای مدیریت بعد از وقوع حوادث، آموزش مردم جهت ساختوسازهای مقاوم، ایجاد پوشش بیمهای در جنبههای مختلف، آموزش و اجرای مانور توسط دستگاههای دولتی مهمترین عوامل کلیدی مؤثر در افزایش تابآوری سکونتگاههای روستایی در برابر مخاطرات محیطی شهرستان فریمان محسوب میشوند.
مدیریت مخاطرات محیطی,تاب آوری,سکونتگاه های روستایی,آگاهسازی و مشارکت,مقاومسازی
https://geoeh.um.ac.ir/article_33982.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_33982_8349d69a023dd6a72dac66c62dfb2410.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
ارائه مدل پیشبینی ریسک خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیک با روشهای آماری تحت تأثیر تغییرات اقلیمی (مطالعه موردی: زیرحوضه آبریز افین)
117
137
FA
غزاله
کواکبی
دانشگاه فردوسی مشهد
gh_kavakebi@yahoo.com
محمد
موسوی بایگی
دانشگاه فردوسی مشهد
mousavib@um.ac.ir
امین
علیزاده
دانشگاه فردوسی مشهد
alizadeh@um.ac.ir
ابوالفضل
مساعدی
دانشگاه فردوسی مشهد
mosaedi@um.ac.ir
مهدی
جباری نوقابی
دانشگاه فردوسی مشهد
jabbarinm@um.ac.ir
10.22067/geo.v9i1.84991
خشکسالی یکی از پدیدههای طبیعی در اقلیمهای مختلف با ویژگی تکرار شونده است که به علت داشتن ویژگیهایی نظیر شروع، خاتمه، شدت و فراوانی، دارای پیچیدگیهایی در مقایسه با سایر مخاطرات طبیعی است و گستره وسیعی از ابعاد محیط طبیعی و جوامع انسانی را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ ازجمله بخشهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی. در این پژوهش سعی شده تا مدلی برای پیشبینی ریسک خشکسالی، ارائه و اقدامات لازم بهمنظور کاهش اثرات ناشی از آن انجام شود. بدین منظور از شاخصهای خشکسالی هواشناسی SPEI و eRDI و شاخص خشکسالی هیدرولوژیک (SRI) استفاده شد. بهمنظور بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر این پدیده، دو سناریوی انتشار خوشبینانه و بدبینانه مورد بررسی قرار گرفت. دوره پایه این مطالعه 2015-1983 و دوره پیشبینی ریسک خشکسالی سالهای 2100-2020 است. دو روش مدلسازی BQR و loess Nonparametric Regression برای مدلسازی ریسک خشکسالی استفاده شد. نتایج بدستآمده از این مطالعه حاکی از کاهش نسبی در وقوع دفعات خشکسالی در 27 ساله آینده نزدیک در زیر حوضه آبریز افین است. همچنین مقایسه روشهای مختلف نشان از مناسب بودن مدل رگرسیون ناپارامتری برای پیشبینی ریسک خشکسالی آینده را داشت.
مخاطره خشکسالی,آسیبپذیری خشکسالی,مدلهای اقلیمی,RCP4.5,RCP8.5
https://geoeh.um.ac.ir/article_34000.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34000_a9cf441f9b32a98eacb2fbea6852c6eb.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
بررسی خصوصیات شیمیایی و کانی شناسی گرد و غبار ورودی به شمال شرق ایران و پتانسیل بیماری زایی آن
139
153
FA
ملیحه
باغی
دانشگاه فردوسی مشهد
malihebaghi2@gmail.com
علیرضا
راشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
a.rashki@um.ac.ir
محمدحسین
محمودی قرائی
دانشگاه فردوسی مشهد
mhmgharaie@um.ac.ir
10.22067/geo.v0i0.79993
پدیده گرد و غبار یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی جهان بخصوص در حاشیه بیابانها و اقلیم خشک و نیمه خشک است. در فصل تابستان، طوفانهای گرد و غبار ناشی از وزش بادهای صدو بیست که از بیابان قرهقوم در جنوب ترکمنستان و بعضاً بستر خشک دریاچه آرال سرچشمه میگیرند، بخش شمال شرقی ایران را تحت تأثیر قرار میدهند و شرایط زیست ساکنان این مناطق را به مخاطره میاندازند. بهمنظور درک تأثیر گردوغبار بر سلامت، خصوصیات شیمیایی گردوغبار ورودی به این مناطق مورد بررسی قرارگرفته است. بدین منظور اقدام به نصب نمونه بردار در مرز ایران و ترکمنستان (سرخس) و ایران و افغانستان (تایباد) گردید و نمونه برداری از تیر تا مهرماه 1396 به صورت ماهانه انجام گرفت و خصوصیات کانیشناسی و شیمیایی گرد و غبار با استفاده از روشهای ICP و XRD انجام گرفت. نتایج نشان داد که در بین عناصر اصلی کلسیم، آلومینیم و سیلیسیم به ترتیب درصد بیشتری داشته و مقدار قابل توجهی از عناصر کمیاب B، S، Ba و Sr نسبت به دیگر عناصر در منطقه وجود دارند. کانیهای کوارتز، کلسیت، دولومیت و مونتموریلونیت درصد بیشتری را نسبت به کانیهای دیگر در بین نمونههای مورد مطالعه به خود اختصاص دادهاند. وجود عناصر سنگین نظیر آرسنیک، سرب، تنگستن، کادمیوم وآهن در نمونههای گرد و غبار در غلظتهای بالا احتمال بروز سینوزیت، برونشیت، آسم و آلرژی و صدمه به عملکرد دفاعی ماکروفاژها که منجر به افزایش عفونتهای بیمارستانی میگردد را افزایش میدهد.
گرد و غبار,شمال شرق ایران,سرخس,خصوصیات شیمیایی,سلامت,XRD
https://geoeh.um.ac.ir/article_34018.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34018_fb5ab43e901e8bf8b4fd181c12033c03.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
اثر فعالیتهای آنتروپوژنیک بر مخاطرات زیستمحیطی ناشی از آلودگی فلزات سنگین در اکوسیستم های کشاورزی
155
167
FA
امیر
محسنی
دانشگاه تبریز
amir.mohseni65@gmail.com
ندا
محسنی
0000-0003-0691-9408
دانشگاه فردوسی مشهد
nedamohseni@um.ac.ir
سید رضا
حسین زاده
0000000241478065
دانشگاه فردوسی مشهد
srhosseinzadeh@um.ac.ir
10.22067/geo.v9i2.88703
آلودگیهای زیستمحیطی از مهمترین عوامل مؤثر بر تخریـب و تنزل کیفیت بیوسفر و اجزای آن محسوب شده و در ایـن میـان فلزات سنگین از دیدگاههای زیستی، اکولوژیکی و سلامتی بشـر از اهمیت ویژهای برخوردارند. این پژوهش با هدف بررسی روند تغییرات غلظت عناصر سرب، کادمیوم، مس و روی در خاکهای تحت کشت اطراف معدن سرب و روی زنجان و همچنین احتمال خطرپذیری (HQ) به بیماریهای مرتبط با این عناصر از طریق مصرف محصول مورد نظر صورت پذیرفت. بدین منظور 4 فاصله مکانی مختلف انتخاب (10، 20، 30 و 40 کیلومتر فاصله از معدن) و از هر محدوده 3 نمونه خاک و 10 نمونه گیاه گندم برداشت شد. عصارههای نمونههای خاک با استفاده از DTPA و اسید نیتریک 4 مولار و عصارههای گیاه با استفاده از اسید نیتریک 65% استخراج و غلظت فلزات با دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد غلطت کل و قابل دسترس هر چهار عنصر در خاک و همچنین غلظت این عناصر در دانه گندم با افزایش فاصله از معدن کاهش یافت. بیشترین غلظت سرب (3/59 میلیگرم بر کیلوگرم)، کادمیوم (3/1 میلیگرم بر کیلوگرم)، مس (8/48 میلیگرم بر کیلوگرم) و روی (7/79 میلیگرم بر کیلوگرم) از دانه برداشت شده از فواصل 10 کیلومتری از معدن و کمترین غلظت این عناصر از دانه برداشت شده از فاصله 40 کیلومتری از معدن و به ترتیب برابر 8/31، 2/0، 7/2 و 2/37 میلیگرم بر کیلوگرم به دست آمد. نتایج احتمال خطرپذیری به بیماریهای غیرسرطانی برای هر یک از عناصر با فاصله از معدن نشان داد که مقادیر احتمال خطرپذیری به بیماری برای عناصر سرب، کادمیوم، مس و روی با افزایش فاصله از معدن کاهش یافت. همچنین به استثناء عنصر سرب، مقادیر خطرپذیری در هر چهار منطقه مورد مطالعه کمتر از 1 بود. این نتایج نشاندهنده این است مصرفکنندگان این محصولات در محدوده امن از نظر تأثیرات سوء بیماریهای غیرسرطانی ناشی از غلظت بالای سرب قرار نخواهند گرفت. همچنین علیرغم پایین بودن مقادیر HQ عناصر روی، مس و کادمیوم، احتمال افزایش این مقادیر در سالهای آتی برای این عناصر، بهویژه عناصر کادمیوم و مس وجود خواهد داشت؛ بنابراین میبایست توجه زیادی به مصرف و کشت در اطراف مناطق صنعتی، صورت گیرد.
ضریب خطر,فلز سنگین,مخاطره زیست محیطی,اکوسیستم های کشاورزی
https://geoeh.um.ac.ir/article_34030.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34030_53d2b6df49dac9813556622c3b2acfcf.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
ارزیابی و شبیهسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از طبقهبندی شی گرا و مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر بیرجند و پیرامون آن)
169
188
FA
سعید
حسین آبادی
دانشگاه بزرگمهر قائنات
s.hosseinabadi21@gmail.com
ابراهیم
اکبری
0000-0002-2229-3022
دانشگاه تبریز
e.akbari.2791@gmail.com
افسانه
نقدبیشی
دانشگاه تبریز
a.naghdbishi@gmail.com
10.22067/geo.v0i0.81819
برای استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده از آن ضروری است؛ که این امر با ارزیابی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی امکانپذیر میگردد. مقاله حاضر به ارزیابی و شبیهسازی تغییرات کاربری اراضی شهر بیرجند با استفاده از تصاویر چندزمانه ماهوارهای در سالهای 1379،1389 و 1396 و پیشبینی تغییرات آنها تا سال 1404 پرداختهاست. تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. در این نوشتار با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست، سنجنده ETM و OLI و روش طبقهبندی شیگرا به طبقهبندی کاربریها در بازه زمانی پرداختهشدهاست. در ادامه بهمنظور ارزیابی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی (محدودههای ساخته شده، باغات و اراضی کشاورزی، اراضی بایر و مراتع) از مدل زنجیره مارکوف استفاده شده است. بر اساس مدل زنجیره مارکوف طی سالهای 1379 تا 1396 مساحت محدوده ساختهشده، کشاورزی و باغات افزایشیافته است و از مساحت اراضی بایر و مراتع کاسته شده است. تغییرات مساحت کاربریها در سال 1404 نسبت به 1396 نیز به همین صورت است. بیشترین تغییرات مربوط به کاربری محدوده ساختهشده است؛ بهطوری که تا سال 1404 مساحت محدوده ساخته شده 13/17 درصد، کاربری باغات و کشاورزی 8/9 درصد، افزایش و در مقابل مساحت اراضی بایر 81/1 درصد و مساحت مراتع 32/2 درصد کاهش خواهد یافت.
تغییرات کاربری اراضی,طبقهبندی شیءگرا,زنجیره مارکوف,توسعه کالبدی,بیرجند
https://geoeh.um.ac.ir/article_34046.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34046_3d7227e62ada1ea2a1e5e57a6840f6a8.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
تحلیل فضایی تابآوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد
189
213
FA
محمد
اجزا شکوهی
دانشگاه فردوسی مشهد
shokouhim@um.ac.ir
ساجده
باغبان
دانشگاه فردوسی مشهد
sbaghban70@yahoo.com
10.22067/geo.v0i0.82905
شهر مشهد در پهنهای با میزان آسیبپذیری بالا قرار گرفته است که وجود 6688 هکتار بافت ناکارآمد (فرسوده و حاشیه) در این شهر، بر میزان این آسیبپذیری افزوده است. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی_تحلیلی و با استفاده از روشهای آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، الگوی تابآوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته و به مقایسۀ الگوی فضایی تابآوری اجتماعی_کالبدی با الگوی فضایی تابآوریاجتماعی پرداخته شده است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران در توزیع فضایی تابآوری اجتماعی، نشان میدهد که این ضریب مثبت و برابر 0.051 است. درواقع این مقدار، خوشهای بودن توزیع فضایی تابآوری اجتماعی در این محلات را نشان میدهد؛ در صورتی که این شاخص در مورد تابآوری اجتماعی_کالبدی این محلات منفی و برابر0.03- است و نشاندهنده تصادفی بودن توزیع فضایی این عامل در محلات مورد مطالعه است و این مهم، بیانگر آن است که احیای بافتهای ناکارآمد به صورت تصادفی و با توجه به شرایط اقتصادی، صورت گرفته و منجر به بهبود شرایط کالبدی این محلات گشته است، درحالیکه در بافت اجتماعی محلات تغییری ایجاد نشده است. تحلیل آماره G نشان میدهد که خوشههای اجتماعی بالا در کنار یکدیگر قرار دارند و از الگوی خوشهای با تمرکز بالا پیروی میکنند. خوشههای گرم و نسبتاً گرم حدود 30 درصد از محلات را شامل میشوند که 14 محله از شهر مشهد را تشکیل دادهاند. همچنین مدلسازی عوامل مؤثر بر تابآوری اجتماعی محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان داد که متغیرهای نرخ باسوادی، سطح تحصیلات، درصد جمعیت شاغل، میانگین سنی و بار تکفل میزان تأثیرگذاری بیشتری بر تابآوری محلات مورد مطالعه دارند. ازاینرو میتوان این متغیرها را مبنای علمی برای افزایش تابآوری اجتماعی این محلات در روند احیای آنها دانست.
تابآوری,خودهمبستگی فضایی,رگرسیون وزنی جغرافیایی,مشهد,بافت ناکارآمد
https://geoeh.um.ac.ir/article_34059.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34059_4ea79b406a300416219639165dc80841.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
هرمنوتیک و مخاطرات ژئومورفولوژیک؛ با تأکید بر ارزیابی و پهنهبندی مخاطرات زمین لغزش در منطقه رودبار
215
238
FA
سعید
رحیمی هرآبادی
دانشگاه خوارزمی
rahimi.saeed64@gmail.com
ندا
مجیدی راد
0000-0002-3645-3998
دانشگاه خوارزمی
nedamajidirad@gmail.com
10.22067/geo.v9i1.85783
مباحث روششناسی در مخاطرات ژئومورفولوژیک ازجمله ابزارهای علمی و فکری هستند که هیچ دانشپژوه جدی در این رشته نمیتواند، خود را از آنها معاف کند. به همین دلیل در این نوشتار به کمک دو نوع روششناسی مبتنی بر روش اثباتی (پهنهبندی درجات خطر با مدل تحلیل شبکه) و فرا اثباتی (تفسیر هرمنوتیکی پهنههای خطر)، کوشش شده است، نتایج کمّی حاصل از مطالعه حاضر را با تفسیر و فهم نقشه به سمت کاربردیتر شدن سوق دهد. با توجه به وقوع زلزله سال 1369رودبار و ناپایدارشدن دامنههای مشرف بر محیط شهری رودبار و نیز کاربریهای اراضی نامتجانس، وقوع زمینلغزش در محیط شهری این منطقه به عاملی مخاطرهآمیز تبدیل شده است. این نوشتار تلاش دارد به ارزیابی و پهنهبندی حساسیت خطر زمینلغزش در سکونتگاههای منطقه رودبار بپردازد. به همین منظور با استفاده از فرایند تحلیل شبکه و تعیین معیارهای پیشنهادی مبتنی بر بازدیدهایمیدانی و مطالعات کتابخانهای در وقوع خطر زمین لغزش شهری، این معیارها در دو خوشه اصلی مخاطرات طبیعی و زیستمحیطی طبقهبندی گردید. در مرحله بعد با تهیه لایههای اطلاعاتی از عناصر مزبور و ارزشگذاری آنها، این لایهها در محیط ARCGIS مورد تحلیل قرار گرفت و نقشه نهایی پهنهبندی خطر زمین لغزش در محدوده کنترل کننده رودبار با درجات خطر کم (4 درصد)، متوسط (71 درصد) و بالا (25درصد) تعیین گردید که نشاندهنده تسلط فرایندهای مخاطرهزا در محدوده شهری است. در گام پایانی به منظور کاربردی نمودن و فهم عمیق یافتهها، نقشه خروجی در سطوح هرمنوتیک متن و ذهن فعال مورد تفسیر هرمنوتیک قرار گرفت. همچنین نمونهای از تفسیر هرمنوتیکی از عینک دیگر صاحبنظران علوم جغرافیایی با هدف میانرشتهای شدن این خروجی مورد بررسی قرار گرفت. چنانچه هنر یک ژئومورفولوژیست، تبدیل نمودن متنهای غیرفعال به فعال جهت استفاده کاربردی تحلیلهای ناشی از پدیدههای ژئومورفیک در سایر گرایشهای علوم جغرافیایی نظیر مطالعات آب و هواشناسی، جغرافیای شهری، جغرافیای روستایی، جغرافیای سیاسی و... است. <br />
مخاطرات ژئومورفولوژیک,روششناسی اثباتی,تفسیر هرمنوتیکی,زمین لغزش شهری,مدیریت محیط
https://geoeh.um.ac.ir/article_34077.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34077_22ac294252e43391f449e9bd032d20f8.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
9
1
2020
05
21
تجزیه و تحلیل روشهای برآورد ارتفاع برف مرز دائمی یخچالهای کواترنری در ایران
239
262
FA
غلام حسن
جعفری
0000-0002-8901-6855
دانشگاه زنجان
jafarihas@yahoo.com
نسرین
حضرتی
دانشگاه زنجان
nhazrati1991@gmail.com
10.22067/geo.v0i0.78427
تغییرات اقلیمی کواترنری موجب جابهجایی ارتفاع برف مرز در نواحی کوهستانی ایران شده است. با توجه به گستردگی ایران در عرضهای جغرافیایی مختلف و امتداد متنوع ناهمواریهای آن، بررسی تغییرات این ارتفاع بهصورت یک واحد امکانپذیر نیست. بر این اساس در حوضههای آبریز درجه 2 ایران به تفکیک، آثار یخچالهای کواترنری شناسایی شد. ارتفاع برف مرز به روشهای رایت، ارتفاع کف سیرک پورتر، نسبت پنجه به دیواره رایت و پورتر و نسبتهای ارتفاعی برآورد گردید. نتایج حاکی از آن است که ارتفاع برف مرز برآورد شده با روش رایت در بسیاری از حوضههای آبریز با روشهای دیگر همخوانی ندارد. از اعمال این روش در برآورد ارتفاع برف مرز دائمی در چنین حوضههای آبریزی صرفنظر شد. در مجموع از 21 حوضه آبریز دارای آثار سیرک یخچالی کواترنری، ارتفاع برف مرز 9 حوضه آبریز با روش نسبتهای ارتفاعی، 6 حوضه آبریز با روش ارتفاع کف سیرک پورتر، 5 حوضه آبریز با روش نسبت پنجه به دیواره رایت و 1 حوضه آبریز با روش نسبت پنجه به دیواره پورتر همخوانی بیشتری دارد. بالاترین ارتفاع برف مرز کواترنری برآورد شده، در حوضه آبریز کویر درانجیر در واحد ژئومورفیک ایران مرکزی 3098 متر و پایینترین آن در حوضه آبریز تالش- مرداب انزلی در واحد ژئومورفیک شمال 2033 متر است. اختلاف ارتفاع برف مرز دائمی کواترنری ناهمواریهای ایران، 1065 متر بوده است. این ارتفاع بین 2030 تا 3100 متر متغیر بوده است. در بین واحدهای ژئومورفیک بالاترین ارتفاع برف مرز کواترنری متعلق به ایران مرکزی (2853 متر) و پایینترین آن در واحد ژئومورفیک شمال شرق (2424 متر) بوده است.
کواترنری؛ ایران؛ برف مرز؛ جهت؛ سیرک؛,رایت؛ پورتر
https://geoeh.um.ac.ir/article_34095.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_34095_dd33f41307000e132d82cc5422794a94.pdf