دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
پیشبینی روند تغییرات زمینلغزش منطقه شمال قوچان با توجه به عوامل مؤثر بر لغزش به روش شبکه عصبی، اتوماتای سلولی- مارکوف و رگرسیون لجستیک
1
17
FA
محسن
خسروی
دانشگاه آزاد اسلامی یزد
khosravi.m@gmail.com
علی اکبر
جمالی
دانشگاه آزاد اسلامی یزد-میبد
jamhek@yahoo.com
10.22067/geo.v0i0.71520
زمینلغزش از عمده مخاطرات طبیعی است که هرساله باعث خسارتهای جانی و مالی فراوانی میشود؛ بدین دلیل پرداختن به موضوع شناسایی علل و دلایل ایجاد آن و ارائه راهکار جهت کاهش این خسارتها از اهمیت خاص برخوردار است. منطقه شمال قوچان در ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی، ویژگیهای طبیعی و زمینشناختی و همچنین تغییر کاربری شدید زمین یکی از مناطق مستعد بروز زمینلغزش است. بهمنظور شناسایی و تعیین مناطق حساس به لغزش با کمک گرفتن از عوامل مؤثر در آن با استفاده از روش شبکه عصبی، روش آماری مارکوف و رگرسیون لجستیک این پژوهش انجام شد. نقشه زمینلغزش موجود با استفاده از تصاویر ماهوارهای گوگل ارث برای سالهای 2004،2010 و 2016 تهیه شد و به دو کلاس، محلهای لغزش رخداده و رخ نداده طبقهبندی شد. مقایسه نقشه شبیهسازیشده سال 2016 هر یک از مدلها با نقشه طبقهبندیشده واقعی نشان داد که شاخص کاپا در نقشههای حساسیت لغزش ایجادشده توسط مدل شبکه عصبی چند لایه پرسپترون، مدل مارکوف و مدل رگرسیون لجستیک به ترتیب برابر 0.96، 0.72 و 0.86 است. این بدان معنی است که مدل شبکه عصبی پرسپترون مدل مناسبی برای پیشبینی تغییرات زمینلغزش در این منطقه است. نتایج نشان داد، با سست شدن سازندها، تغییر کاربری اراضی به سمت مراتع فقیر و اراضی کشاورزی دیم، افزایش شیب خطر رخداد زمینلغزش زیاد شده است.
GIS,زمین لغزش,شبکه عصبی,مارکوف,پیش بینی,LCM
https://geoeh.um.ac.ir/article_32522.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32522_12db723a283e56acf5a424fc44095dd3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
مقایسه سه روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، شبکه عصبی مصنوعی و تراکم سطح در ارزیابی کمی و پهنه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در محیط GIS (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سیمره هومیان)
19
40
FA
محسن
بختیاری
تهران
mohsen64_rs@yahoo.com
زینت
گومه
دانشگاه تهران
z.komeh@gmail.com
هادی
معماریان
بیرجند
hadi_memarian@yahoo.com
10.22067/geo.v0i0.67234
پهنه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش بهعنوان تقسیم بندی زمین، برحسب درجۀ حساسیت پذیری واقعی یا بالقوۀ زمین لغزش میتواند در مدیریت کارآمد بحران یاری دهنده باشد؛ اما ماهیت نامشخص متغیرهای لازم جهت بررسی، تأثیر متفاوت هر متغیر و عدم امکان تعیین مرزهای دقیق نواحی آسیب پذیر، موجب عدم قطعیت در نقشههای آسیبپذیری میگردد. استفاده از فنآوریهای نوین مانند GIS و الگوریتمهای هوش محاسباتی میتوانند در تهیه نقشههای دقیقتر پهنه بندی زمین لغزش مفید واقع گردند. در این مطالعه با هدف پهنه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در حوزه آبخیز سیمره هومیان، به دلیل وقوع زمین لغزشهای متعدد در این منطقه، به مقایسه سه روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی ([1]FAHP)، شبکه عصبی مصنوعی و تراکم سطح بر اساس معیارهای مختلفی ازجمله توپوگرافی، پوشش گیاهی، رطوبت نسبی، عمق گسیختگی خاک، فاصله از رودخانه، گسل و جاده و رده مقاومتی زمین پرداخته شده است. بر اساس نتایج به دست آمده نواحی شمالی محدوده مطالعاتی مستعد وقوع حرکات دامنهای هستند؛ از طرفی مقادیر پارامترهای صحت سنجی مؤید دقت بالاتر نتایج دو رویکرد شبکه عصبی و تراکم سطح به ترتیب با مقادیر صحت کلی 73/0 و 71/0 بوده که ناشی از عملکرد بهتر دو روش فوق نسبت به روش FAHP با صحت کلی 58/0 میباشد. درمجموع روش شبکۀ عصبی بر اساس آماره های صحت سنجی مورد استفاده شامل، صحت کلی، صحت کاربر و صحت تولید کننده به ترتیب با مقادیر 73/0، 8/0 و 59/0 بالاترین صحت را به خود اختصاص داده است.
پهنهبندی زمینلغزش,شبکه عصبی مصنوعی,تراکم سطح,FAHP
https://geoeh.um.ac.ir/article_32540.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32540_7a7f0cc1d61b9b3a26ec5f26edccc04e.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
تعیین پهنه سیل گیر با استفاده از GIS و مدل هیدرولیکی HEC-RAS (مطالعه موردی: رودخانه گوهررود در محدوده شهر رشت)
41
56
FA
پرویز
رضائی
0000-0002-0152-3896
آزاد اسلامی - واحد رشت
rezaei@iaurasht.ac.ir
10.22067/geo.v0i0.69052
یکی از مسائل مهم در مدیریت شهری طراحی درست کانال ها، زهکش ها و تخلیه آب های سطحی است. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق بازهای از رودخانه گوهررود در غرب شهر رشت با جهت جنوب به شمال (حدفاصل لاکانشهر تا نزدیکی محل تقاطع با رودخانه سیاهرود) به طول 15 کیلومتر در شمال ایران در استان گیلان است. عدم رعایت حریم رودخانه به همراه بالا آمدن سطح آب، مسدود شدن کانال های زهکشی و شیب کم رودخانه در مناطق شمالی شهر، باعث شده تا زهکشی رواناب های سطحی یکی از مشکلات مدیریت کلانشهر رشت باشد. بدین منظور دادههای تحقیق با استفاده از الحاقیه HECGeoRAS و نقشههای پلان رودخانه، ژئومتری بستر و اراضی حاشیه رودخانه گوهررود جمعآوری و شبیهسازی شد. در ادامه با تجزیهوتحلیل دادههای آماری، دبی ایستگاه لاکان با دوره بازگشتهای 2 تا 200 ساله برآورد شده است. سپس با بهکارگیری اطلاعات ژئومتری بستر و اراضی حاشیه رودخانه در مدل هیدرولیکی HECRAS رفتار هیدرولیکی رودخانه، شبیهسازی شده و پس از انتقال مجدد به محیط GIS، پهنه سیلگیر رودخانه ترسیم شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق و با توجه به نوع کاربری اراضی، نواحی سیلگیر محدوده مطالعاتی به سه ناحیه با خطرپذیری کم، متوسط و زیاد تقسیم شدهاند. نقشههای سیلاب تهیه شده دبی با دوره بازگشت 50 ساله حاکی از طغیان رودخانه در یک بازه 500 متری در ناحیه شمالی شهر (سیاهاسطلخ بعد از گذر رودخانه از بلوار شهدای گمنام) است.
رودخانه گوهروده,سیل,الحاقیهRAS-HECGeo,شهر رشت
https://geoeh.um.ac.ir/article_32561.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32561_f32ccd9c23a226be16036907f4bfd30e.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
ارزیابی تابآوری محیط شهری در برابر مخاطرات طبیعی با تأکید بر زمینلرزه با استفاده از منطق فازی و GIS (مطالعه موردی: شهر ارومیه)
57
73
FA
عبدالمجید
احمدی
دانشگاه بزرگمهر قائنات
majid.ahmadi@buqaen.ac.ir
سعید
فتحی
تبریز
saeedfathi1371@yahoo.com
ابراهیم
اکبری
تبریز
e.akbari2791@gmail.com
10.22067/geo.v0i0.69540
تاب آوری شهری مفهومی نسبتاً جدید و پیچیده بوده که دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کالبدی است و میتواند برای هر اجتماع و هر نوع بینظمی اعم از طبیعی، انسانساخت یا ترکیبی از آن دو مورداستفاده قرار گیرد. در پژوهش حاضر به بررسی میزان تاب آوری شهر ارومیه در برابر خطر زمین لرزه با بهره گیری از روش فازی و GIS پرداخته شده است و بدین منظور تعداد 10 معیار شامل تراکم جمعیت، تراکم ساختمان ها، تعداد طبقات ساختمان ها، کاربری زمین، دسترسی به فضاهای باز، دسترسی به مراکز درمانی، دسترسی به مراکز امدادرسانی، فاصله از معابر، فاصله از خطوط فشارقوی برق و فاصله از گسل به عنوان معیارهای مورد مطالعه تعیین شدهاند. نتایج تحقیق نشان از این موضوع دارد که 38 درصد از مساحت شهر دارای تاب آوری متوسط تا پائین بوده و در منطقه خطر قرار دارند و همچنین منطقه 1 شهری با 70 درصد مساحت دارای بیشترین تاب آوری و منطقه 4 با 35 درصد مساحت دارای کم ترین میزان تاب آوری در برابر زمین لرزه است.
تاب آوری شهری,زمین لرزه,GIS,منطق فازی,ارومیه
https://geoeh.um.ac.ir/article_32579.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32579_d6435a22c527924cf6cbb7d34c767fbe.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
رابطه میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تابآوری (مطالعه موردی: داوطلبان آموزشدیده محله سرآسیاب کرمان)
75
87
FA
سید سجاد
حسینی
دانشگاه شهید باهنر کرمان
hossini3776@gmail.com
حسن
صفرنیا
دانشگاه شهید باهنر کرمان
dr.safarnia@uk.ac.ir
محمد مهدی
پورسعید
دانشگاه شهید باهنر کرمان
mohammadmehdi.poorsaed@gmail.com
10.22067/geo.v7i1.58184
در طی چند دهه اخیر، جوامع جهانی برای کاهش خسارات ناشی از وقوع بلایای طبیعی و افزایش تواناییهای اجتماعات محلی سعی در غنا بخشیدن به رویکردهای مدیریت بحران داشتند. به دنبال این تلاش ها، در کنفرانس بینالمللی هیوگو در ژاپن، تاب آوری جوامع محلی بهعنوان رویکردی جامع مطرح شد. علاوه براین، بر دانش نیز بهعنوان ابزاری برای دستیابی به مدیریت بلایای طبیعی اثربخش و کارا، و در پی آن رسیدن به تابآوری تأکید شد. از طرف دیگر چون شهر کرمان از نظر وضعیت نسبی بودن خطر زلزله در سطح بسیار زیاد درجه بندی شده است، هدف کلی از این تحقیق رابطه میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری میباشد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بوده که برای جمعآوری داده ها از پرسش نامه استفاده گردید. پرسش نامه مورد استفاده در این تحقیق محقق ساخته میباشد که روایی آن توسط استادان راهنما و مشاور و دیگر متخصصین تأیید گردید. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه ۸۵۱/ برآورد گردید. نمونه آماری این تحقیق ۱۰۳ نفر میباشد که با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، تی دو نمونه ای، آنوا و همچنین از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تأیید یا رد فرضیات استفاده شد. نتایج نشان داد که میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ علاوه بر این تمامی فرضیات فرعی نیز مورد تأیید قرار گرفتند. از طرفی دیگر نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها حاکی از آن است که میانگین مدیریت دانش بین دو گروه زن و مرد تفاوتی ندارد، اما میانگین مدیریت دانش در گروه های باتجربه و بی تجربه، تحصیلی و سنی متفاوت است و میانگین تاب آوری در بین تمامی گروهها متفاوت است.
مدیریت بحران,مدیریت دانش,اجتماعات محلی,تاب آوری,کرمان
https://geoeh.um.ac.ir/article_32598.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32598_a3219d407c0a534f5bf7b63bb598fd14.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
تأثیر تغییر اقلیم بر روند وقایع فرین بارشی ایستگاههای منتخب استان خراسان رضوی (مطالعه موردی: 2013-1975)
89
104
FA
جمیله
قلی پور
فردوسی مشهد
j.gholipour67@yahoo.com
سید محمد
موسوی بایگی
فردوسی مشهد
mousavi@um.ac.ir
مهدی
جباری نوقابی
فردوسی مشهد
jabbarinm@um.ac.ir
10.22067/geo.v7i3.67279
در دهههای اخیر وقایع حدی و یا اصطلاحاً فرین بارش و دما تغییرات چشمگیری از لحاظ مکان، زمان و شدت شاهد بودهاند که تعیین چگونگی و مقدار آن به دلیل تأثیری که بر جان و مال بشر و نیز اکوسیستمهای طبیعی دارد، به یکی از دغدغهها و مشکلات بشر در سراسر جهان تبدیل شده است. افزایش آشکار دمای کره زمین علاوه بر اثر مستقیمی که بر دماهای حدی دارد، باعث تغییراتی در فرکانس و شدت وقوع رخدادهای حدی بارشی میشود. در این مطالعه دادههای روزانه بارش 9 ایستگاه سینوپتیک و تبخیرسنجی فعال که دارای دوره زمانی بلندمدت بودند برای سالهای 1975-2013 مورد استفاده قرار گرفت. بررسی همگنی، یافتن نقاط شکست و نیز اصلاح سریهای زمانی دادهها به کمک بسته نرمافزاری RHtests-dlyPrcp صورت گرفت. تعیین روندهای مشاهده شده در شاخصهای بارشی با استفاده از بسته RClimDex1 و تعیین معناداری روند در شاخصها نیز به کمک آزمون آماری ناپارامتری من-کندال و توسط بسته trend صورت گرفت. در این مطالعه تعداد روزهایی از سال که بارشهای بیشتر از 1 میلیمتر R1mm و 10 میلیمتر R10mm را شاهد خواهند بود، و نیز بیشترین مقدار 5 روز RX5day و 1 روز RX1day متوالی بارشی؛ شاخصهایی هستند که در اکثر ایستگاههای مورد مطالعه شاهد روندی معنادار هستند (اکثراً افزایشی و برخی کاهشی). شاخصهای مجموع بارش سالانه PRCPTOT، شدت بارش SDII، تعداد روزهای با بارش بیشتر از 20 میلیمتر R20mm، روز خیلی مرطوب R95p، در نیمی از ایستگاهها شاهد روندی معنادار هستند که در اکثر این ایستگاهها روند از نوع افزایشی معنادار مشاهده شد (غیر از SDII که غیر از زشک برای تمام ایستگاهها روندی کاهشی دارد). شاخصهای بیشترین تعداد روزهای تر و خشک متوالی CWD و CDD؛ در تعداد اندکی از ایستگاهها روند معنادار دارد. ایستگاه سبزوار در هیچکدام از شاخصهای حدی روند معناداری را مشاهده نمیکند؛ درحالیکه ایستگاههای زشک، پنگجه آبشار و فرهادگرد در اکثر شاخصها روند معنادار و از نوع افزایشی دارد. رفتار روند رخدادهای حدی در ایستگاههای منتخب بسیار نامنظم است؛ مثلاً در دو ایستگاه پنگجه آبشار و باراریه چهارباغ که فاصله مکانی کمی با یکدیگر دارند، رفتار آنها کاملاً ناهمسو است. نتایج این مطالعه تغییرات چشمگیر و ناهمسانی در اندازه و نوع روند در شاخص حدی بارشی، با تغییر مکان ایستگاه نشان میدهد.
آزمون آماری ناپارامتری من-کندال,بارش های حدی,تغییر اقلیم,معناداری روند,وقایع حدی بارشی
https://geoeh.um.ac.ir/article_32616.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32616_1f4e3196538a84ec1746a9f3288cc327.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
تأثیر کاربریهای شهری در ایجاد جزایر حرارتی (مطالعه موردی: شهر مشهد)
105
119
FA
حسن
محمودزاده
دانشگاه تبریز
mahmoudzadeh@tabrizu.ac.ir
افسانه
نقدبیشی
تبریز
a.naghdbishi@gmail.com
سحر
مومنی
تبریز
saharmomeni1390@gmail.com
10.22067/geo.v0i0.68150
با توسعه شهرنشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جای خود را به خانهها، مناطق صنعتی و دیگر زیرساختها میدهند. گرمتر شدن محیطزیست شهری یکی از این آثار ناآگاهانۀ توسعۀ شهری ناپایدار است که "جزیرۀ حرارتی شهری" نامیده میشود. در این تحقیق جزایر حرارتی شهر مشهد که یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و توریستی ایران به شمار میآید و در طول چند دهه اخیر رشد شهری سریعی داشته، موردمطالعه قرارگرفته است که با استفاده از دادههای OLI و TIRS لندست ۸ و استفاده از الگوریتم دو پنجره بر اساس مقدار دمای سطح زمین و مقدار کسر پوشش گیاهی سطح زمین (که بر اساس شاخص پوشش گیاهی سطح زمین و پوشش گیاهی جزءبهجزء سطح زمین محاسبه میشود) نقشه طبقات حرارتی شهر مشهد محاسبه شد. نتایج نشان داد، بین شاخص پوشش گیاهی و دمای سطحی زمین ارتباطی وجود دارد که به ما کمک میکند دمای سطحی را پیشبینی کنیم. با استفاده از شاخص پوشش گیاهی و الگوریتم پنجره مجزا مشخص شد، منطقه 6 بیشترین دما و کمترین فضای سبز و منطقه 12 کمترین دما و بیشترین فضای سبز را داراست.
جزیره حرارتی شهری,شاخص NDVI,دمای سطح زمین,مشهد
https://geoeh.um.ac.ir/article_32644.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32644_c771ce369ce9af10ab8581877241ff2a.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
بررسی عوامل مؤثر بر اِدراکِ خطر مواجهه با تغییرات آب و هوایی (موردشناسی: کشاورزان گندمکار شهرستان کرمانشاه)
121
134
FA
یوسف
آزادی
0000-0003-4816-3602
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
azadi.yousof@gmail.com
مسعود
یزدانپناه
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
masoudyazdan@gmail.com
معصومه
فروزانی
0000-0001-7669-5329
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
m.forouzani@yahoo.com
حسین
محمودی
دانشگاه شهید بهشتی
aseman421@gmail.com
10.22067/geo.v0i0.71853
بخش کشاورزی به علت ماهیت آن و تأثیرپذیری آن از تغییرات آب و هوایی با ریسک بسیار زیادی همراه است؛ ازاینرو تولیدات کشاورزی و معیشت آنان را تهدید میکند. درک خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی از سوی کشاورزان و عوامل مؤثر بر آن برای کاهش و سازگاری با تغییرات آب و هوایی بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر اِدراکِ خطر کشاورزان گندمکار شهرستان کرمانشاه در مواجهه با تغییرات آب و هوایی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کشاورزان گندمکار شهرستان کرمانشاه به تعداد 30000 نفر بودند که تعداد 380 نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه مورد مطالعه از روش نمونهگیری چند مرحلهای طبقهای خوشهای تصادفی متناسب با حجم جامعه آماری بهره گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای محقق ساخت بود که روایی صوری آن توسط متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامهها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد (91/0- 77/0). بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS24 و AMOS22 و برای به دست آوردن نقشه موقعیت جغرافیایی محدوده مورد نظر از نرمافزار Arc GIS9.3 استفاده شد. نتایج حاصل از مدل معادلههای ساختاری نشان داد، متغیرهای اعتماد، دانش، نگرش زیستمحیطی و نگرانی و دغدغه بر اِدراکِ خطر کشاورزان در مواجهه با تغییرات آب و هوایی اثر دارند. درمجموع این متغیرها 31 درصد از تغییرپذیری متغیر اِدراکِ خطر کشاورزان در مواجهه با تغییرات آب و هوایی را تبیین نمودند و بخش عمدهای از تغییرپذیری متغیر اِدراکِ خطر کشاورزان توسط متغیر نگرش زیستمحیطی تبیین شد.
تغییرات آب و هوایی,اِدراکِ خطر,کشاورزان گندمکار,کرمانشاه
https://geoeh.um.ac.ir/article_32671.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32671_ed727a675ab9154e86b6c39a18bdb33d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
آشکارسازی شرایط همدید مؤثر بر خشکسالی و ترسالیهای شدید و فراگیر در نیمه شرقی ایران
135
160
FA
زهرا
حجازی زاده
خوارزمی تهران
hejazizadeh@yahoo.com
فرشاد
پژوه
0000-0001-9594-1273
خوارزمی تهران
farshad.pazhooh44@gmail.com
فرزانه
جعفری
شهید بهشتی تهران
farzaneh.jafari1992@gmail.com
10.22067/geo.v0i0.68353
خشکسالی یکی از مخاطرات طبیعی است که در بیشتر نقاط جهان اتفاق میافتد، ولی نمود آن در مناطق خشک و نیمهخشک بیشتر است. هدف از این پژوهش شناسایی خشکسالی- ترسالیهای شدید و فراگیر در نیمه شرقی ایران و ارتباط آن با وضعیت همدید وردسپهر است. بدین منظور با استفاده از دادههای ماهانه و سالانه بارش طی دوره (2014- 1985) خشکسالی و ترسالیهای شدید و فراگیر نیمه شرقی ایران با شاخص ناهنجاری بارندگی سالانه (RAI) تعیین گردید. سپس جهت آشکارسازی ارتباط خشکسالی و ترسالیهای رخداده با شرایط همدید، دادههای سطوح فوقانی وردسپهر از مرکز ملی اقیانوس و جوشناسی ایالاتمتحده آمریکا استخراج شدند. بررسی تغییرات سری زمانی شاخص ناهنجاری بارندگی سالانه (RAI) در منطقه پژوهش نشان داد که دوره آماری موردبررسی میتواند به دو دوره تقسیم شود: یک دوره مرطوب (1985 تا 1999) و یک دوره خشک (2000 تا 2014). بررسی نقشههای فشار تراز دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل در ترازهای 700 و 500 هکتوپاسکال در فصل زمستان سالهای خشک منتخب نشان داد که اندرکنش بین سامانه پرفشار سیبری در سطح زمین و پرارتفاع جنبحارهای عربستان در سطوح میانی وردسپهر بر روی منطقه پژوهش نقش بسزایی در انحراف بادهای غربی به سمت عرضهای بالاتر و ایجاد شرایطی پایدار و خشک دارد. در مقابل در ماههای مرطوب سالهای منتخب ترسالی، با شرق سو شدن پرارتفاع از شبهجزیره عربستان به سمت دریای عرب، اجازه نفوذ سامانههای کمفشار سودانی و مدیترانهای در سطح زمین و ناوه عمیق مناطق شمالی اروپا و کشور روسیه با راستایی شمال به جنوب در سطوح میانی وردسپهر را به سمت منطقه شرق و جنوب شرق کشور پیدا میکنند. سمت جریان باد در سطوح نزدیک به زمین در طی سالهای خشک به دلیل نفوذ سامانه پرفشار سیبری شمالی بوده و با قرارگیری جریان واچرخندی بر روی شبهجزیره عربستان مانع از ایفای نقش دریاهای جنوبی و غربی در فرارفت رطوبت میشود. اما در سالهای مرطوب منتخب با عقبنشینی پرفشار قدرتمند سیبری و نفوذ سامانههای کمفشار و ناوه عرضهای بالا، سمت باد در سطح زمین و میانی وردسپهر جنوبی و غربی شده و دریاهای مجاور ایران بهویژه جنوبی همچون دریای عرب و سرخ نقش تأمین رطوبت را در زمان رخداد ناپایداری و ترسالیهای فراگیر منطقه پژوهش بر عهدهدارند.
شاخص ناهنجاری بارندگی,خشکسالی و ترسالی,شدید و فراگیر,پرفشار سیبری,پرارتفاع عربستان,نیمه شرقی ایران
https://geoeh.um.ac.ir/article_32704.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32704_0ecf0331d772ddbc38716acbddf32771.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیا و مخاطرات محیطی
2322-1682
2383-3076
7
3
2018
09
23
بررسی بیهنجاریهای میانگین دمای کمینه و بیشینه ایران در دوره گرم سال بهمنظور شناسایی دوره گرم و سرد
161
187
FA
حسین علی
روحبخش سیگارودی
دانشگاه لرستان
hosseinrb@lu.ac.ir
مصطفی
کرمپور
0000-0002-5991-3803
دانشگاه لرستان
karampoor.m@lu.ac.ir
هوشنگ
قائمی
0000-0001-6697-0059
پژوهشکده هواشناسی و علوم جو
hoo_ghaemi@yahoo.com
محمد
مرادی
0000-0002-5356-8578
پژوهشکده هواشناسی و علوم جو
moradim36@gmail.com
مجید
آزادی
0000-0002-5991-9703
پژوهشکده هواشناسی و علوم جو
azadi68@hotmail.com
10.22067/geo.v0i0.73549
دما از مهمترین فرا سنجهای جوی است که ارزیابی تغییرات آن در مناطق مختلف، میتواند در آشکارسازی رخدادهای فرین اقلیمی و مدیریت ریسک بسیار مؤثر باشد. بنابراین هدف از این مقاله بررسی و تعیین بیهنجاریهای دما در دوره گرم سال (اپریل-سپتامبر) در دو دوره 30 ساله 1980-1951، 2010-1981 و دو دوره دهساله 1960-1951،2010-2001 و دوره 60 ساله 2010-1951 است. دادههای روزانه 26 ایستگاه همدیدی با پایه آماری مشترک (2010-1951) از سازمان هواشناسی تهیه و پس از بررسی کیفی، آمارههای موردنیاز برای بهار و تابستان در بازههای زمانی فوق تهیه شد. با استفاده از نرمافزار GIS نقشههای میانگین دمای کمینه و بیشینه، الگوی ضریب تغییرات و برآورد احتمال 20% حد بالا و پایین آنها تهیه و تفسیر شد. تأثیرگذاری الگوی فضایی_زمانی میانگین دمای بیشینه 30 ساله و 10 ساله دوم بر الگوی متناظر آن در بازه 60 ساله بیشتر بوده است؛ بنابراین در فرا سنج موردنظر و ضریب تغییرات مربوط به آن در دوره 30 ساله و 10 ساله دوم، نسبت به دورههای 30 ساله و 10 ساله اول، تغییر نسبی ایجادشده است. میانگین دمای بیشینه و کمینه اغلب ایستگاهها در بازه (2010-1981) و (2010-2001) افزایش داشته است. نیمه غربی بیشترین کاهش میانگین دمای کمینه و بیشینه را تجربه کرده است که با نتایج تفاضل میانگین دمای کمینه و بیشینه دوره (1960-1951 و 2010-2001) تطابق دارد. افزایش میانگین دمای کمینه در شهرهای بزرگ و پرجمعیت سریعتر است که سبب کاهش دامنه تغییرات شبانهروزی دما میشود. احتمال 20% بالا (پایین) میانگین دمای بیشینه (کمینه)، نشانه تواتر و گسترش دوره گرم و سرد بیشتر در بازه (2010-1981) است. آزمون من-کندال نشان میدهد که میانگین دمای کمینه 21 ایستگاه در بهار و 22 ایستگاه در تابستان دارای روند معنیدار بوده است. بهغیراز انزلی در تابستان، بقیه در هر دو فصل بهار و تابستان، روند افزایشی داشتند که میتواند بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق گسترش فصل رشد آفات و عوامل بیماریزا، وقوع خشکسالیهای بهار و تابستان و فرسایش خاک حیات انسان و سایر جانداران را تهدید کند.
الگوهای فضایی-زمانی,دوره گرم,دوره خنک,مدیریت ریسک,اختلاف شبانه روزی دما
https://geoeh.um.ac.ir/article_32740.html
https://geoeh.um.ac.ir/article_32740_31d5ef45bd7677ff1d1f502fb54009ae.pdf